📙
#داستانک
☕️
#یک_فنجان_تفکر
🥬شخصی گرسنه بود برایش "کلم" آوردند...
اولین بار بود که کلم می دید.
با خود گفت: حتما میوه ای در لابلای این برگهاست.
🔹اولین برگش را کند تا به میوه برسد
اما زیرش به برگ دیگری رسید؛ و زیر آن برگ، یک برگ دیگر و...
🔹با خودش گفت : حتما میوه ی ارزشمندی است که اینگونه آن را در لفافه پیچیده اند . . . !
گرسنگی اش افزون شد و با ولع بیشتر برگها را می کند و دور می ریخت .
🔹وقتی برگها تمام شدند، متوجه شد میوه ای در کار نبود!😧
آن زمان بود که دانست کلم مجموعه ی همین برگهاست...!
🔹ما روزهای زندگی را تند تند ورق می زنیم و پشت سر می گذاریم. فکر می کنیم چیزی ورای این روزها پنهان شده که باید هرچه زودتر به آن برسیم.
🔹درحالی که همین روزها آن چیزی است که باید دریابیم و درکش کنیم . . .
😔و چقدر دیر می فهمیم که بیشتر غصههایی که خوردیم،
نه تنها خوردنی نبود بلکه پوشیدنی هم نبود؛ فقط دور ریختنی بود . . . !
🍃زندگی، همین روزهایی است که منتظر گذشتنش هستیم، پس قدر فرصت ها را بدانیم.
🌙بویژه این
#ماه_مبارک_رمضان را ثانیه به ثانیه و لحظه به لحظه قدر بدانیم...
@dbkhatam