صبح‌زود‌همین‌که‌از‌خانه‌بیرون‌زد‌گفت : «مسابقه‌می‌دیم‌از‌الان‌تا‌شب»😄😎 درهمین‌وقت،چشمش‌به‌دختری‌که‌ازسرکوچه می‌آمد‌افتاد.. نگاهش‌را‌کج‌کرد‌و‌به شیطان گفت : «فعلا یک هیچ به نفع من(: »☺️ 🤩 @parvaz_shahadat 🤩