569 📌 ❓سوال: درمورد ذکر اسئل الله من فضله توضیح بدید...فضل خدا یعنی چه...اینکه ازفضل خدا بخوایم به چه معناست؟ ✅پاسخ: سلام علیکم این ذکر در آیه 32 سوره نساء است که از تفسیر المیزان مراد و معنایش را بیان میکنیم: علامه طباطبائی: و به هر حال پس معناى آيه بنا بر بيانى كه كرديم اين مى‏شود: (آرزو مكنيد كه شما نيز آن برتريها و مزاياى مالى و غير مالى كه ديگران دارند و خداى تعالى يكى از دو طايفه شما مردان و زنان را به آن اختصاص داده به شما نيز بدهد، و خلاصه مردان آرزو نكنند اى كاش مزاياى زنان را مى‏داشتند، و زنان نيز آرزو نكنند اى كاش مزاياى مردان را مى‏داشتند) براى اين كه اين فضيلت بدون جهت به صاحبان آن داده نشده، يا صاحب فضيلت آن را با نفسيت اجتماعى خود به دست آورده، و يا با عمل اختياريش يعنى تجارت و امثال آن، و معلوم است كه هر كس هر چيز را كسب كند از آن بهره‏اى خواهد داشت، و هر كس هر بهره‏اى دارد به خاطر اكتسابى است كه كرده." وَ سْئَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ ..." غالبا انعام و احسانى كه شخص منعم به ديگرى مى‏كند از چيزهايى است كه در زندگى او زيادى است و به همين جهت از انعام تعبير مى‏شود به (فضل- زيادى)، و از آنجايى كه در جملات قبل خداى تعالى مردم را از اين كه چشم به فضل و زيادى‏هايى كه ديگران دارند بدوزند نهى فرمود، و از سوى ديگر از آنجايى كه زياده طلبى و داشتن مزاياى زندگى، و بلكه يگانه بودن در داشتن آن، و يا بگو از همه بيشتر داشتن و تقدم بر سايرين يكى از فطريات بشر است، و هيچ لحظه‏اى از آن منصرف نيست، بدين جهت در جمله مورد بحث مردم را متوجه فضل خود كرد، و دستور داد روى از آنچه در دست مردم است بدانچه در درگاه او است بگردانند، و از فضل او درخواست كنند، چون همه فضل‏ها به دست او است آن افرادى هم كه فضلى و يا فضلهايى دارند، خدا به آنان داده، پس همو مى‏تواند به شما نيز بدهد، و شما نيز از ديگران و حتى از آنهايى كه آرزوى برترى‏هايشان را داشتيد برتر شويد. خداى تعالى نام اين فضل را نبرده و آن را مبهم گذاشته، نفرموده از خداى تعالى كدام فضل او را سؤال كنيد، بلكه با آوردن لفظ (من- از) فرموده: از فضل او درخواست كنيد، و [دو فائده‏اى كه جمله" وَ سْئَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ" افاده مى‏كند] سربسته گفتن اين سخن دو فايده داده، اول اين كه ادب دعا و درخواست بنده از خداى تعالى را به بندگان آموخته چون انسانى كه جاهل به خير و شر واقعى خويش است، اگر بخواهد از پروردگارش كه عالم به حقيقت حال او است، و حقيقت حال آنچه براى خلقش نافع است را مى‏داند، و بر هر چيز توانا است، چيزى درخواست كند جا دارد تنها خير خود را از او بخواهد و انگشت روى مصداق خير مگذارد، و سخن به درازا نكشاند، و راه رسيدن به آن را معين نكند، زيرا بسيار ديده‏ايم كه شخصى نسبت به يك حاجت از حوايج خاصه‏اى از قبيل مال يا فرزند يا جاه و منزلت يا بهبودى و عافيت بى طاقت شده و در به دست آوردن محبوبش دست به دعا برداشته، و هر وقت دعا مى‏كند جز بر آمدن آن حاجتش چيزى نخواسته ولى همين كه دعايش مستجاب و حاجتش داده شده آن وقت معلومش گشته كه هلاكت و خسرانش در همان بوده. فايده دوم اينكه اشاره كند به اينكه واجب است خواسته آدمى چيزى نباشد كه با حكمت الهيه منافات داشته باشد، حكمتى كه در تكوين به كار برده، و يا در تشريع، پس بايد از آن فضل كه به ديگران اختصاص داده، در خواست نكنند چون اگر فرضا مردان فضلى را كه خدا به زنان داده بخواهند، يا زنان فضل مخصوص مردان را بخواهند، و خداى تعالى هم به ايشان بدهد، حكمتش باطل و احكام و قوانينى كه به مقتضاى حكمت تشريع فرموده فاسد مى‏شود، (دقت فرماييد). پس سزاوار اين است كه انسان وقتى از خداى تعالى حاجتى را مى‏خواهد (كه سينه‏اش از نداشتن آن به تنگ آمده) از خزينه غيب خدا بخواهد، نه اينكه از دارندگان آن بگيرد، و به او بدهد، و وقتى هم از خزينه غيب او مى‏خواهد رعايت ادب را نموده خداى تعالى را علم نياموزد، زيرا خدا عالم به حال او است، و مى‏داند كه راه رسيدن به حاجتش چيست، پس بايد اينطور درخواست كند: كه پروردگارا حاجت مرا به آن مقدار و آن طريقى كه خودت مى‏دانى خير من در آن است بر آورده بفرما. و اما اينكه در آخر آيه فرمود:" إِنَّ اللَّهَ كانَ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ عَلِيماً" براى اين بود كه نهى در اول آيه را تعليل نموده، بفهماند اگر گفتيم شما آنچه را كه خداى تعالى به ديگران داده تمنا نكنيد، علتش اين است كه خداى تعالى به همه چيز دانا است، و راه مصلحت هر كسى را مى‏داند، و در حكم خود خطا نمى‏كند. ترجمه الميزان، ج‏4، ص: 535 الی 538 احکام پاسخگویی مرکز پاسخگویی به سوالات دینی موعظه | @pasokhha