نظر جناب مستطاب آقای زیبایی درباره ی یادداشت درباب اهمیت تکرار را ضمن تشکر از ایشان، تقدیم خوانندگان محترم می کنم.👇 با سلام خدمت استاد مازنی گرامی که فرصتی برای اندیشه فراهم نموده و موضوعات مناسبی را به بحث می گذارند، در موضوع پژوهش که بنده سال هاست درگیر آن هستم و فکر می کنم مانند کلاف سردرگمی است که نمی توان از آن سر درآورد. خواستم اين کلاف گونگی را با اساتید و دوستان محترم به اشتراک بگذارم. پیشرفت علمی، تابعی از قانون عرضه و تقاضا است اگرچه هریک از این دو می تواند علت دیگری باشد، ولی در وضعیت طبیعی و بدون مداخله عامل بیرونی همچون نهادهای رسمی، این تقاضا است که مقدار عرضه را تعیین می کند. جامعه ای که متقاضی علم نیست و پرسش ندارد، طلبه و دانشجو را را مجبور به عرضه محصول جدید نمی کند. مثال می زنم طلبه ای که می رود روستا تبلیغ، احساس می کند بسیاری از اطلاعاتش زاید است وپس از چند سال ماندن در آنجا به این نتیجه می رسد فقه، اصول، کلام و فلسفه همه را باید گذاشت کنار فقط یک رساله کافی است، اما طلبه ای که برای تبلیغ می رود دانشگاه یا کشوری ديگر، به این نتیجه می رسد معلوماتش پاسخگو نیست، توی سایت ها، کتابفروشی ها و مجلات دنبال مطالب جديد می گرد یا سراغ اساتید را می گیرد و برای طرح مشکلاتش خدمت ایشان می رسد، اما چرا جامعه پرسشگر نیست. من فکر می کنم جامعه نوعی قهر کرده است، وقتی که روحانی می رود بر بالاترین بخش منبر می نشیند و بلافاصله بعد از منبر می رود یا در مسجد بین بزرگان و ریش سفیدها مجلس محصور می شود، دیگر فرصت پرسش و پاسخ نمی گذارد، به این صورت احساس نیاز به پژوهش نیز از بین می رود. یعنی طلبه برای خاموش کردن حس پرسشگری جامعه دست به یک سری روش های رندانه می زند _که گردآوری این ترفندها هم دنیایی دارد_ که نتیجه آن پاک کردن صورت مسله است، این ترفندهاي رندانه در رابطه میان استاد و شاگرد نیز دیده می شود، استادی که اصلن مقاله ننویسد و نخواند، طبیعتا با مسخره کردن و کم اهمیت جلوه دادن تحقیقات جدید، دانش آموزان را هم اقناع می کند که لزومی ندارد پژوهش کرد، بعد دیگر این مسئله طلاب و شاگردان هستند از آنان انتظاری نیست و طبیعی است که روی خوشی به پژوهش نشان ندهند چون خصلت دانش آموز بودن تکلیف مداری است، حداقل در پایه های پایین و ویژگی تکلیف نیز فرار یا بسنده کردن به حداقل هاست و دیگر اینکه طلبه جوان وقتی می بیند در جهت تقاضا و محصول، پژوهش و علم فاکتور تعیین کننده نیست حتی بسیاری از طلاب موفق به لحاظ مالی و شغلی اصلن اهل کار علمی نیستند، نتیجه این می شود که طلبه جوان، راه آسانتر را انتخاب کند و به جای انزوا در کتابخانه و تحمل رنج تفکر، به کارهایی بپردازد که آسانتر، هیجانی تر، به لحاظ مالی موفق تر و دارای وجه اجتماعی جذابتر است. خلاصه این که عناصر تاثیرگذار در مسیله پژوهش که باید پژوهش را از حاشیه به متن آورند، متاسفانه به گونه ای در هم بافته شده اند که به طور کلی در تقابل با پژوهش و کارعلمی نفس گیر قرار گرفته اند، که ناظر بیرونی نمی دانم سر کجاست و کلاه کجاست، اکنون در این فضای مبهم منطقی است که گفت: پیدا کنید پرتقال فروش را؟ @masarlepazuheshi