انتحالِ «نام»، از عجیب‌ترین انواع «انتحال علمی» 🖊احمدحسین شریفی ـــــــــــــــــــــــــ 🔻بخوانید این نوشته محمدابراهیم باستانی پاریزی را درباره انتحال عجیب ذبیح‌الله منصوری!: «پروفسور ، چند ماه از سال را به ويژه در زمستان، به تهران می‌آمد و در انجمن حکمت و فلسفه چند سخنرانی و کلاس درس داشت. و گاهی نيز برای ديدار با علامة طباطبائی به قم مسافرت می‌کرد. يک سال درباره ملاصدرا يک سخنرانی ايراد کرد که توسط دکتر سيدحسين نصر به فارسی ترجمه شد و در مجله دانشکدة ادبيات دانشگاه تهران، به چاپ رسيد. چند وقت بعد ذبيح‌الله منصوری، در مجلة خواندنی‌ها به ترجمة سلسله‌ مقالاتی از هانری کربن در باب احوالات و انديشه‌های ملاصدرا پرداخت. وقتي هانری کربن به ايران آمد «بعض دوستان به او گفته بودند که کتاب تازه شما را در باب ملاصدرا خوانده‌ايم. او تعجب کرده بود که چنين کتابی ندارد. و وقتی فصولی و جمله‌هايی از آن را برايش خوانده بودند بسيار متعجب شده بود. يک روز، مرحوم دکتر عيسی سپهبدی که اغلب مترجم سخنرانی‌های کربن بود، در زير زمين دانشکدة ادبيات به اطاق مجله پيش من آمد و گفت: آقای کربن ميل دارند با اين آقای ذبيح الله منصوری ملاقاتی داشته باشند، چون من خبر دارم که شما با ايشان آشنايی داريد آيا ممکن است وسيلة اين ملاقات را فراهم کنيد. من شستم خبر دار شد و گفتم: چشم با او صحبت خواهم کرد. روز بعد رفتم به خواندنيها پيش آقای منصوری، و گفتم: آقای کربن در ايران هستند و دلشان می‌خواهد با شما ملاقات کنند. منصوری با کمال تعجب و اندک نگرانی که از چهره‌اش خواندم، رو به من کرد و گفت: عجب، مگر آقای کربن حيات دارند؟ گفتم: بلی، مگر شما نمی‌دانستيد؟ گفت: حالا که ايشان زنده‌اند، کاش می‌شد به آقای کربن مي‌گفتيد که ذبيح الله منصوری مرده است! ... البته ملاقات هم صورت نگرفت و بعدها فهميدم که منبع اصلی کار منصوری، همان مقالة مجلة خودمان و سخنرانی کربن بوده است، بقيه همه شاخ و برگهای مترجم و آنقدر مفصل که خود کربن آن را نمی‌توانست تشخيص دهد.» ( هزارستان، محمدابراهيم باستاني پاريزي، تهران: به‌نگار، 1370، صص333-335. (پاورقي) گفتني است که آقاي باستاني در آن ايام مدير داخلي مجلة دانشکدة ادبيات دانشگاه تهران بوده است.) @pavaragi