توپ همچنان در زمین سیاست و اقتصاد است! چندی قبل در جلسه‌ای که با حضور جمعی از فعالین فرهنگی اجتماعی برگزار شده بود، شرکت کردم. دستور جلسه راهکارهای پیش‌گیری از آسیب‌های اجتماعی بود. من هم چند راهکار پیشنهاد دادم و یک نکته هم اضافه کردم. گفتم حل بعضی از مسائل از اختیار ما خارج است. هریک از آسیب‌های اجتماعی معلول علت‌هایی است. مثلا مسئله خودکشی، پدیدۀ طلاق یا حاشیه‌نشینی از یک طرف معلول علت‌هایی مختص خودشان بوده و به دیگر مسائل ربطی ندارند. در عین حال برخی از علت‌ها عمومیت داشته و در به‌وجود آمدن بعضی یا همۀ آنها نقش دارند. مثلا اگرچه فقر و نداری مستقلا یک مسئله اجتماعی است، ولی یکی از علل آسیب‌هایی چون خودکشی، فساد اخلاقی و حاشیه‌نشینی هم محسوب می‌شود. یعنی برای پایین آمدن نرخ فساد اخلاقی باید رفاه نسبی ایجاد شود. همینطور دیگر مسائل اجتماعی نیز از همین فقر ناشی می‌شوند و با توجه به اینکه طبق آمارها نرخ فقر در کل کشور حدودا ۳۰ درصد بوده و در عرض یک دهه ۱۱ میلیون نفر به جمعیت زیر خط فقر کشور افزوده شده است، معیشت و فقرزدایی اولویت جدی کشور است و از طرفی این معضل ناشی از ناکارآمدی دستگاه‌های اقتصادی است. به دوستان‌مان در آن جلسه گفتم: اسلحۀ من و شما بیان و بنان است‌. تولید مقاله و کتاب و سخنرانی محصول ما است. ضمن اینکه برخی از طلاب در قالب گروه‌های جهادی در بحران‌های اجتماعی نظیر سیل و زلزله و کرونا نیز حضور جدی داشته‌ و کارهای عملیاتی هم می‌کنند. اگر با رویکرد نتیجه‌گرایانه بخواهیم ارزیابی کنیم، همۀ اقدامات ما برای جمع محدودی اثر بلندمدت و برای غالب افرادی که به محصول علمی ما دسترسی دارند یا رفتار عملی روحانیون را می‌بینند، اثر تسکینی دارد. همینکه اثر مسکن رفت دوباره درد شروع می‌شود! گفتم مشکل جدی را دریابیم. دانشمندان و مدیران ارشد اقتصادی چه‌کاره‌اند؟ توپ نارضایتی در زمین مدیران اقتصادی اعم از تیم اقتصادی دولت‌ها و کمیسیون‌های اقتصادی مجالس مختلف و اقتصاددان‌ها است. اقتصاددان‌هایی که جزو تیم اقتصادی‌اند و آنها که جزو مخالفین سیاست‌های اقتصادی می‌باشند هردو در رنج و بدبختی و فلاکت مردم و شکل‌گیری معضلات اجتماعی سهم دارند. ممکن است گفته شود مخالفین چگونه سهیمند؟ اگر دانشمندان اقتصادی عافیت‌طلبانه مشغول تماشای وضعیت باشند و مشفقانه به نقد سیاست‌ها نپردازند قطعا باید پاسخگوی عملکرد خود باشند. دستۀ دیگری هم باید پاسخگو باشند. بزرگوارانی که جزو مدیران سیاسی نظامند. اغلب سیاست‌های اقتصادی نیز متأثر از رفتارهای سیاسی است‌. مدیران سیاسی دولت و کمیسیون‌های سیاسی مجلس و تربیت یافتگان رشته علوم سیاسی چه پاسخی برای معضلات روی دست نظام دارند؟ چه میزان سیاست‌های کلان نظام که توسط رهبری معظم انقلاب ابلاغ شد، اجرایی می‌شود؟ شاید لازم باشد تا دستگاه‌های ذی‌ربط مطالعه‌ای روی میزان پای‌بندی دولت‌ها به سیاست‌های کلی ابلاغی (در بیست سال اخیر) داشته باشند، تا خلاءها شناسایی و ضمن رفع موانع در جهت اجرای کامل آن اقدام مؤثری صورت گیرد. خلاصه اینکه توپ آسیب‌های اجتماعی در زمین اهل سیاست و اقتصاد است و این بزرگواران باید در پیشگاه ملت پاسخگو باشند. پ.ن: ناگفته پیداست که نگارنده به دستاوردهای نظام توجه دارد، اما آسیب‌های اجتماعی را زیبندۀ نظام جمهوری اسلامی نمی‌داند. مشکلات معیشتی هم مانع دیدن دستاوردها است. کما اینکه مقام معظم رهبری در جدیدترین دیدارشان با هیئت دولت فرمودند: با وجود کارهای اساسی تحسین‌برانگیز دولت، متأسفانه مسائل معیشتی مانند غبار مانع دیدن کارهای اساسی دولت است. ✍ محمد صدرا مازنی @pavaragi