فریاد زد چكاوک: -نوروز می‌رسد تاک ِ برهنه گفت: گر جان به مژده‌ تو فشانم روا بُوَد اما هنوز، سرمای بهمنی، نشكسته‌ست وین برف دیرپای انگار تا ابد بر فرقِ كاج پیرِ خانه، نشسته‌ست. آن كاروان شادی و گل از كدام راه در این هوای سرد توان سوز می‌رسد؟ بید كهن به رقص درآمد كه: غم مدار تا من به یاد دارم، نوروز ِ دل‌فروز نوروز جاودانی نوروز مردمی در وقت خود شكفته و پیروز می رسد! هر جای این جهان كه ز ایران نشانه‌ای‌ست در پیشواز نوروز از شور و شادمانی از پرچم و چراغ از سبزه و بنفشه، گل آذین و تابناک جان پاک، خانه پاک دل پاک، عشق پاک چشمی به راه باشد مشتاق و بی‌قرار كاین پنج روز زندگی‌آموز می‌رسد. دیروز را به خاطره بسپار و بازگرد وآن را عزیزدار، كه امروز می‌رسد. @pavaragi