معیار خود ارزشمندی: ایده لوح سفید جان لاک درتقابل با عشق جنس مخالف! جیمز میل، فیلسوف اسکاتلندی، ایده جان لاک را مبنی برآن که ذهن کودک درهنگام تولد مانند لوح سفید وصفحه ای نانوشته است که پس از تولد تجارب آن را می سازند، تایید کرد. به منظور آزمایش این ایده وی یکی از سخت‌ترین و جدی‌ترین روش‌های آموزش خصوصی را درقبال پسر خود،جان استوارت- که او نیز فیلسوف برجسته‌ای است- اعمال کرد. جان کوچک هر روز به مدت ۵ ساعت زبان یونانی، لاتین، جبر، هندسه، منطق، تاریخ و اقتصاد را می‌آموخت. بدین ترتیب جان استوارت در۳ سالگی، عقاید افلاطون را به زبان اصلی یونانی می‌خواند. در۱۱ سالگی نخستین مقاله پژوهشی خود را نوشت. در۱۲ سالگی درحد استاندارد برنامه‌های دانشگاه مهارت کسب کرد. او در۱۸ سالگی خود را ماشینی منطقی توصیف کرد و در۲۱ سالگی دچار افسردگی بسیار شدید شد. او درباره بیماری روانی‌اش نوشت: " در وضعی کسالت آور و عصبی بودم...شالوده زندگی‌ام به تمامی فرو ریخت... دیگر چیزی نداشتم که به خاطر آن زندگی کنم." درهمین زمان، وی گرفتار عشق زنی باهوش، زیبا و فرهیخته با نام هریت تیلور شد که تاثیری ژرف در وی و آثارش برجای گذاشت. به مدد عشق هریت، که از بهترین منتقدین و مشوقین جان استوارت بود، وی توانست بر بیماری سخت خویش غلبه نماید و به احساس خود ارزشمندی دست یابد... ********* نظريه لوح پاک يا لوح نانوشته جان لاک انگليسي، معروف است. رفتار گرايان نيز چنين معتقدند. واتسون در اين زمينه مي‌گويد: اگر کودکي را به من بدهيد، مي‌توانم از او کشيش يا جنايتکار بسازم (تربيت و شخصيت انساني؛ تأليف مجتبي هاشمي، ج 1، ص 3) @pavaragi