فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلیپ را دید و گفت: گوشمان پر است از این حرف ها؛ "چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است" گفتم: "قصه مادر" را شنیده ای؟ سوره ی "انسان". گفت: خلاصه اش را بگو گفتم: دو فرزندشان حسن و حسین بیمار شدند. مادر و بقیه نذر کردند سه روز روزه بگیرند. چیزی برای افطار و سحری نبود؛ مقداری جو قرض کردند تا آرد کنند و نان بپزند. افطار شب اول رسید. مسکین و بینوایی گرسنه آمد و طلب غذا کرد. افطار نکرده، هریک سهم‌خودش را بخشید. شب دوم، یتیمی بی بضاعت آمد و غذا خواست. بازهم جملگی افطاری شان را بخشیدند به او. شب سوم، اسیرآزاد شده ای از فرط گرسنگی پناه آورد. دوباره هرچه بود تقدیم کردند... کار به جایی رسید که از شدت گرسنگی رنگ پریده شده و بچه ها به خود میلرزیدند. علی ع دست حسن و حسین را گرفت و نزد پیامبر برد. وقتی آن ها را دید بسیار متاثر و ناراحت شد. دست به دعا برداشت. هفت روز غذای بهشتی برایشان نازل شد اما مهمتر از آن "سوره انسان" به عنوان هدیه ای بود که برای آن ها و برای ما نازل شد. سوره ای که نقطه اوج انسانیت را به کل بشریت نشان داد، برای همیشه تاریخ. سوره ای که من و تو باید با آن مانوس باشیم و برای بچه هایمان قصه اش را تعریف کنیم...