♦️بانگ یا زهرای نجاتبخش روز سوم بود که اونها را آوردند بیرون که شکجه کنند، ما را فرستاده بودند داخل اتاقها و من از پشت پنجره داشتم نگاه میکردم. 🔹داخل محوطه اینها رو آوردند و سه نفر از نگهبانهای عراقی شروع کردند به زدن! پنج نفر را میزدند و می فرستاند داخل زندان و به همین ترتیب پنج نفر بعدی را شکنجه میکردند در این میان دو نفر از بچه ها را جدا کردند تا در پایان شکنجه بیشتری را انجام دهند به قول گفتنی سهمیه بیشتری براشون در نظر گرفته بودند. یکی از این دو نفر سید و از اولاد حضرت (س) بود. 🔸همه رو زدند و یکی یکی فرستادشون داخل اتاق ! این دو نفر موندن بیرون! حالا همه داخل هستند، و هیچ کسی بیرون نیست . 🔹شروع کردن به زدن این دو نفر!.. شدت شکنجه ها که زیاد شد اسیری که سید بود شروع به گفتن یا زهرا کرد!.. میزدنش و او یا زهرا می گفت ،نگهبانها بیشتر عصبانی شدند.. توقع نداشتن همچین کاری انجام بشه.. شدت شکنجه ها بیشتر شد. او هم سعی میکرد از دستشون فرار کنه و کم کم ندای یا زهرا‌ی او بلندتر شد! بچه های داخل زندان دیدند که این دونفر را خیلی میزنند، اونا هم شروع کردند به گفتن یا زهرا!... بقیه اتاق ها که این صحنه ها را دیدند همه با هم شروع کردیم به گفتن یا زهرا !... یک لحظه همه اسرای داخل قلعه شروع کردیم به یا زهرا گفتن... اونم از عمق جان!.. صحنه خیلی زیبایی بود یعنی واقعا هیچ وقت فراموش نمیکنم اون صحنه رو! 🔸به محض اینکه کل اردوگاه باهمدیگه شروع کردن به ذکر یا زهرا گفتن این سه تا نگهبان عراقی از ترس فرار کردند، چنان فرار کردند که کلاه یکی از آنها افتاد حتی برنگشت کلاشو برداره! از درب قلعه رفتند بیرون و درب را بستند و این دو نفر فقط داخل محوطه اردوگاه، هیچ کسی دیگه ای هم نیستش، فقط با گفتن یک یا زهرای بچه ها اینا فرار کردند ، چند لحظه ای گذشت یه وقت دیدیم، تعداد زیادی سرباز قلعه را محاصره کردند حتی پشت بام اردوگاه تعدادزیادی سرباز مسلح مستقر شدند. 🔹 تاثیر ندای یازهرا بیشتر از اسلحه‌ فرمانده اردوگاه هم آمد ولی جرات نمی کردند داخل محوطه قلعه بیایند ! چند لحظه ای گذشت ، وضعیت آروم شد بالاخره درب را باز کردند و اومدند داخل و رفتند سراغ این دونفر! فرمانده عراقیه گفت : جریان چیه؟ چرا شلوغ کردید ؟! بچه ها گفتند، سه روز ما را آوردین اینجا! نه آبی، نه غذایی، نه دستشویی ، و هر روز هم ما رو شکنجه می کنند . 🔸فرمانده که می دانست اگر این بانگ یا زهرا در پادگان شنیده شود برایش مشکل درست می شود، دستور داد دیگر شکنجه ای نشوند. ندای یا زهرا کار خودشو کرد! سریع اتاقشونو عوض کردند، یکی از اتاقهای بزرگ را خالی کردند.. بچه ها رو جابه جا کردند.. اینها رو بردند تو اتاق بزرگه.. اجازه رفتن به دسشویی را دادند .. آب و غذا براشون آوردند روز بعد هم همه را به سوله ها برگردوندند. 🔹این ندای یا زهرا یک تجربه خیلی خوبی شد و تازه فهمیدم که این ندای الله اکبری که ما تو جبهه می‌گفتیم تاثیرش از اسلحه و مهمات ما بیشتر بودش.. در اینجا به عینه تاثیرش را دیدیم .و تجربه خوبی شد که در روزهای آخر چندین بار استفاده کردیم و نتیجه هم گرفتیم . که ان شاءالله در قسمتهای بعد اشاره خواهد شد . 🔻ادامه دارد.... موسسه فرهنگی پیام آزادگان خراسان رضوی https://eitaa.com/payamazadegankhorasan https://splus.ir/payamazadegankhorasan