*پر کن دوباره کیل مرا، ایّها العزیز! دست من و نگاه شما، ایّها العزیز! رو از من شکسته مگردان! که سال‌هاست رو کرده‌ام به سمت شما، ایّها العزیز! جان را گرفته‌ام به سرِ دست و آمدم از کوره‌راه‌های بلا، ایّها العزیز! وادی به وادی آمده‌ام، از درت مران وا کن دری به روی گدا، ایّها العزیز!