🔴اسلام آوردن ایرانیان (قسمت دوم)
ایرانیان قوی و پرشمار، اعراب ضعیف و کمتعداد
مىرسیم به زمان خلفا، مخصوصاً آخر دوره ابىبکر و تمام دوره عمرو قسمتى از دوره عثمان بن عَفّان. جنگهاى اسلام و ایران در این زمان است. جنگهاى اسلام و ایران در این زمان است، مخصوصآ در زمان عمر بن الخطّاب است. شما در این جهت نمىتوانید تردید کنید که در میان مسلمین و دولت ایران جنگى برپا بود. ایران هم حکومتى داشت بسیار مقتدر و ریشهدار. هر اندازه که بخواهند بگویند که وضع اغتشاشآمیزى از بعد از خسروپرویز در ایران وجود داشت که تا زمان یزدگرد ادامه یافت، ولى در عین حال ایران یک کشور کهنسالى بود، بسیار مجهز
🔻دوکشور حاکم بر دنیا
در آن روزگار دو کشور بزرگ بود که بر جهان حکومت مىکردند و سایر کشورها یا تحتالحمایه این دو کشور بودند یا باجگذار آنها؛ یکى از آن دولتها ایران و دیگرى روم بوده است. جنگهایى میان مسلمین و دولت آن وقت ایران صورت گرفت که در تمام آن جنگها ایران از مسلمین شکست مىخورَد با اینکه ایرانیها، هم از لحاظ کمّیت و عدد قابل مقایسه با مسلمین نبودند و هم از نظر تجهیزات و اسلحه، آذوقه و تعلیمات فنى. عرب فنون جنگى آن زمان را درست نمىدانست ولى ایرانى به خوبى مىدانست.
این جهت که چطور شد ایران به آن عظمت از اعراب به آن کمى شکست خورد، اعرابى که هم از لحاظ عدد نسبت به اینها کم بودند و هم از نظر فنون نظامى اطلاع خوبى نداشتند، اسلحهشان نسبت به اسلحه ایرانیها پست بود، اسلحهاى که فقط براى جنگهاى خودشان خوب بود نه اینکه با آن بخواهند به جنگ دولت نیرومندى چون ایران بیایند، در حالى که در جبهههاى دیگر هم مشغول جنگ بودند، مخصوصآ در جبهه ایران که شکست پشت شکست نصیب ایران مىشد؛ ممکن است کسى بگوید علتش فقط و فقط آن ایمان و تصمیم عجیبى بود که مسلمین داشتند؛ فقط این جهت بود که سبب شکست ایرانیان شد.
🔻فقط ایمان دلیل پیروزی مسلمانان نبود
هرچه که شما راجع به قوّت ایمانى مسلمین بگویید درست گفتهاید. این تاریخ است، نشان مىدهد به معنى واقعى فداکار بودهاند، سرباز بودهاند، معتقد بودهاند، به خداوند تبارک و تعالى ایمان داشتهاند و یک دستورى را براى بشریت آوردهاند. این عین کلام آنهاست که من امروز دارم آن را بازگو مىکنم. معتقد بودند که بشر جز خداى یگانه هیچکس و هیچچیزى را نباید عبادت کند و جز قانون عادلانه هم قانون دیگرى در میان بشر نباید حکمفرمایى کند. یک ذره هم علاقه به فرار و جان به سلامت بردن نداشتند. هدف آنها این بود و هرچه در این زمینه بگویید درست گفتهاید، اما آیا این مطلب کافى بود؟ این حس جانبازى و ایمان مسلمانان آیا کافى بود که یک دولت به این عظمت را شکست بدهند؟ ابدآ ممکن نبود؛ یک چنین چیزى محال بود. تا زمینه شکست خوردن در دولت مخالف وجود نمىداشت محال و ممتنع بود که یک اقلیت بتوانند آنها را شکست بدهند؛ یعنى هر اندازه که آن طرف به آنچه که داشت مؤمن بود، این طرف به آنچه که داشت بىایمان بود
شما اقلیتى با ایمانتر از اصحاب حسین بن على(ع) پیدا نمىکنید؛ واقعاً در روز عاشورا چه کردند؟ در این جهت واقعآ در دنیا بىنظیرند. چطور شد که اینها در مقابل لشگر عمرسعد نتوانستند پیروز بشوند؟ براى اینکه لشگر عمر سعد هم روى این قضیه تصمیم داشت. تعدادشان 30 هزار نفر یا کمتر بود. بالاخره یک عده 72 یا 73 نفرى هر اندازه هم که شجاع و با استقامت باشند نمىتوانند در مقابل پنج هزار نفر مقاومت کنند.
🔻ایران صدوچهل میلیونی، عرب ایرانِ ۵٠هزار نفری
آن روز را تخمین زدهاند 140 میلیون جمعیت بوده است، چون ایرانِ آن روز با ایران امروز بسیار فرق داشته، خیلى وسیعتر بوده است. تمام سربازان اعراب در جنگ با ایران آن وقتى که خیلى گرد هم جمع مىشدند، پنجاه هزار نفر بودند. اگر ایرانیها ایمان مىداشتند و منتظر چنین حادثهاى نمىبودند، چنانچه فقط عقبنشینى مىکردند، اصلا این پنجاه هزار نفر عرب داخل ایران گم مىشدند، بعد همان زنها و بچههاى ایرانى مىتوانستند اینها را تکه پاره کنند. ولى شما مىبینید اگر مردمى از حکومتشان یا از کیش وآیین و معنویاتشان ناراضى باشند طبعآ انتظار این را مىکشند که یک قوّه و قدرتى غیر از خودشان باشد که به دامن آن پناه ببرند. ادامه دارد...
دلایل شکست ایرانیان در قسمتهای بعدی
کتاب اسلام و مسأله ملیت، شهید مطهری
🆔
@paygahsahebazzaman
🆔
@paygahsahebazzaman