┄┅┅┄❁﷽❁┄┅┅┄ استاد قرائتی حفظه الله سوره توبه بَراءَةٌ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ إِلَى الَّذِينَ عاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِكِينَ «1» (اين آيات اعلام جدائى و) بيزارى و برائتى است از سوى خدا و پيامبرش، نسبت به مشركانى كه با آنان پيمان بسته‌ايد. ┄┅❁📖نکته ها : اعلام برائت، به خاطر پيمان‌شكنى كفّار بود كه در آيه‌ى 7 و 8 مطرح شده است، و گرنه قانون كلّى، مراعات پيمان‌هاست و تا طرفِ مقابل به پيمان وفادار باشد، بايد آن را نگهداشت. چنانكه در آيه‌ى 4 آمده است: «إِلَّا الَّذِينَ عاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِكِينَ ثُمَّ لَمْ يَنْقُصُوكُمْ شَيْئاً وَ لَمْ يُظاهِرُوا عَلَيْكُمْ أَحَداً فَأَتِمُّوا إِلَيْهِمْ عَهْدَهُمْ إِلى‌ مُدَّتِهِمْ» به ميثاقتان با مشركانى كه پيمان نشكسته و توطئه‌اى نكرده‌اند، تا آخرِ مدّت وفادار بمانيد. به علاوه مسلمانان به دليل ضعف، تن به آن پيمان دادند، وگرنه خواسته‌ى مسلمانان، قلع و قمع هر چه سريعتر شرك است. ماجراى اعلان اين آيات‌: در سال هشتم هجرى مكّه فتح شد، امّا مشركان همچنان براى انجام مراسم عبادى خود كه آميخته با خرافات و انحرافات بود، به مكّه مى‌آمدند. از جمله عاداتشان اين بود؛ لباسى را كه با آن طواف مى‌كردند، صدقه مى‌دادند. يك زن كه مى‌خواست طواف‌هاى بيشترى انجام دهد، چون ديگر لباسى نداشت، به اجبار كفّار برهنه طواف كرد و مردم به او نگاه مى‌كردند. اين وضع براى پيامبر و مسلمانان كه در اوج قدرت بودند، غير قابل تحمّل بود. پيامبر منتظر فرمان خدا بود تا آنكه اين سوره در مدينه نازل شد. پيامبر صلى الله عليه و آله به ابوبكر مأموريت داد تا آياتى از آن را بر مردم مكّه بخواند. شايد انتخاب ابوبكر به دليل آن بود كه او پيرمرد بود و كسى نسبت به او حساسيّت نداشت. امّا وقتى او به نزديك مكّه رسيد، جبرئيل از سوى خدا پيام آورد كه تلاوت آيات را بايد كسى انجام دهد كه از خاندان پيامبر باشد. آن حضرت، على عليه السلام را مأمور اين كار كرد و فرمود: من از او هستم و او از من است. على عليه السلام در وسط راه آيات را از ابوبكر گرفت و به مكّه رفت و بر مشركان قرائت نمود. برخى از اهل سنّت‌ تلاش كرده‌اند كه آن را امرى عادّى جلوه دهند تا امتيازى براى حضرت على عليه السلام به حساب نيايد و تحويل مأموريت تلاوت را به على عليه السلام، براى تأليف دلِ او دانسته‌اند، نه امتيازى براى او. در حالى كه براى به دست آوردن دل كسى، كارى بى‌خطر به او محوّل مى‌كنند، نه تلاوت آياتِ برائت از مشركان، آن هم در منطقه‌ى شرك و توسّط كسى‌ كه بسيارى از مشركان را در جنگ‌ها كشته است و عدّه‌اى كينه‌ى او را در دل دارند! وقتى خداوند به حضرت موسى عليه السلام فرمان داد كه نزد فرعون رفته او را به توحيد دعوت كند، وى گفت: خدايا من يك نفر از آنان را كشته‌ام، مى‌ترسم مرا به قصاص بكشند، برادرم را به همراه من بفرست؛ ولى على عليه السلام كه تعداد زيادى از سران شرك را كشته بود، به تنهايى رفت و آياتِ برائت را در نهايت آرامش خواند، آن هم در جاى حسّاسى چون منى‌ و كنار جمره‌ى عقبه. نكاتى كه توسّط على عليه السلام به كفّار اعلام شد عبارت بود از: 1. اعلام برائت و لغو پيمان‌ها. 2. ممنوعيّت شركت مشركان در حج از سال آينده. 3. ممنوعيّت طواف در حالت برهنگى. 4. ممنوعيّت ورود مشركان به خانه‌ى خدا. در موارد زيادى از قرآن، خدا و رسول در كنار هم مطرح شده‌اند، از جمله: الف: در هديه و لطف. «أَغْناهُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ» ب: در بيعت. «إِنَّ الَّذِينَ يُبايِعُونَكَ إِنَّما يُبايِعُونَ اللَّهَ» ج: در اطاعت وپيروى. «مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللَّهَ» د: در برائت و بيزارى از ديگران. «بَراءَةٌ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ» ┄┅❁📖پیام ها : 1- لغو اعتبار پيمان با مشركان، از اختيارات رهبر است. «بَراءَةٌ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ» (پيمان‌هاى بسته شده با مشركان درباره‌ى عدم تعرّض به يكديگر بوده است) 2- وفا به پيمان آرى، تسليم توطئه شدن، هرگز. بَراءَةٌ ... إِلَى الَّذِينَ عاهَدْتُمْ‌ 3- گرچه از نظر حقوقى، موظّفيم به پيمان وفادار باشيم، ولى برائت قلبى از مشركان و منحرفان، يك اصل دينى است. 4- گرچه قانونگذار خداست، «لا يُشْرِكُ فِي حُكْمِهِ أَحَداً» ولى در سيره و عمل، خدا و رسول در كنار هم هستند. «مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ» 5- برائت، نشانه‌ى قاطعيّت و اقتدار است، همچنان كه سكوت در برابر توطئه‌ها و پيمان‌شكنى‌ها نشانه‌ى ضعف است. «بَراءَةٌ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ» 6- پيمان بستن با مشركان در شرايطى مانع ندارد. «الَّذِينَ عاهَدْتُمْ» 7- اگر به دليل ترس از توطئه و خيانت، قراردادى لغو شد بايد به مخالفان اعلام شود، تا غافلگير نشوند. بَراءَةٌ مِنَ اللَّهِ‌ ... إِلَى‌ ... الْمُشْرِكِينَ‌ ┄┅┅┅┅┄❁📖❁❅┄┅┅┅┅┄❅❁┄┅┅┅┅┄