〰〰〰🌷🍃 استاد قرائتی حفظه الله سوره ص قالَ لَقَدْ ظَلَمَكَ بِسُؤالِ نَعْجَتِكَ إِلى‌ نِعاجِهِ وَ إِنَّ كَثِيراً مِنَ الْخُلَطاءِ لَيَبْغِي بَعْضُهُمْ عَلى‌ بَعْضٍ إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ قَلِيلٌ ما هُمْ وَ ظَنَّ داوُدُ أَنَّما فَتَنَّاهُ فَاسْتَغْفَرَ رَبَّهُ وَ خَرَّ راكِعاً وَ أَنابَ «24» (داود) گفت: حقّا كه او با درخواست افزودن ميش تو به ميش‌هاى خودش به تو ستم كرده است و البتّه بسيارى از شريكان (دوستان )، بعضى بر بعضى ستم مى‌كنند، مگر كسانى كه ايمان آورده و عمل شايسته انجام مى‌دهند و آنان كم هستند و داود متوجّه شد كه ما او را (با اين صحنه و طرح نزاع) آزمايش كرديم، پس، (از قضاوت خود قبل از شنيدن سخن طرف مقابل پشيمان شد و) از پروردگارش آمرزش خواست و به ركوع در افتاد و توبه و انابه كرد. فَغَفَرْنا لَهُ ذلِكَ وَ إِنَّ لَهُ عِنْدَنا لَزُلْفى‌ وَ حُسْنَ مَآبٍ «25» پس ما آن (قضاوت عجولانه) را بر او بخشيديم و البتّه براى او در نزد ما مقام قرب و عاقبت نيك است. 🍃🌷نکته ها : ماجراى قضاوت حضرت داود در تورات كنونى نيز آمده است، امّا متفاوت از آنچه در قرآن آمده است كه با مقام انبيا نمى‌سازد و كذب و دروغى بيش نيست. در فصل 12 تورات كتاب اشموئيل مى‌خوانيم: كسى نزد مشاور داود آمد و گفت: در شهرى دو نفر بودند كه يكى غنىّ و ديگرى فقير، غنىّ گوسفند و گاو بسيار داشت و فقير تنها يك برّه‌ى كوچك داشت. مسافر غريبى نزد شخص غنىّ آمد، او بخل كرد و از مال خودش خرج نكرد، بلكه برّه‌ى مرد فقير را ذبح كرد تا از مسافر غريب پذيرايى كند، اكنون فتواى داود چيست؟ داود عصبانى شد و گفت: كسى كه اين كار را كرده مستحقّ قتل است، او بايد چهار گوسفند به جاى يك گوسفند بدهد. سؤال كننده گفت: اى داود! آن مرد تويى! داود فهميد كه مرادش از طرح سؤال اين بود كه تو كه همسر داشتى چرا همسر همسايه‌ات را با توطئه تصاحب كردى؟ لذا داود ناراحت شد و توبه كرد!! 🍃🌷پیام ها : 1- قضاوت، نبايد عجولانه و بر اساس شنيدن سخن يكى از طرفين باشد. (حضرت داود با شنيدن سخن يك نفر از طرفين دعوا قضاوت كرد و فرمود: «لَقَدْ ظَلَمَكَ» و به همين دليل از خداوند عذر خواست). 2- افزون‌طلبى ظلم است گرچه انسان موفق به افزودن نشود. «ظَلَمَكَ بِسُؤالِ نَعْجَتِكَ إِلى‌ نِعاجِهِ» 3- انسان مى‌تواند مالك اموال زياد باشد. حضرت داود از داشتن 99 ميش انتقاد نكرد، بلكه از افزون‌طلبى ظالمانه برادر انتقاد كرد). لَقَدْ ظَلَمَكَ‌ ... 4- در انتخاب همكار و شريك بايد محور كار، ايمان و عمل صالح باشد وگرنه خطر كلاهبردارى و تجاوز به حقوق شركاء در پيش است. كَثِيراً مِنَ الْخُلَطاءِ لَيَبْغِي‌ ... إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا 5- ايمان و عمل صالح در كنار هم كارسازند. «آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ» جلد 8 - صفحه 97 6- شركت، بسترى براى لغزش و ضايع كردن حقّ شريك است. «كَثِيراً مِنَ الْخُلَطاءِ لَيَبْغِي» 7- اقتصاد سالم در سايه‌ى ايمان و عمل صالح است. لَيَبْغِي‌ ... إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ‌ 8- كسانى كه حقّ ديگران را مراعات كنند بسيار كمند. «قَلِيلٌ ما هُمْ» 9- آزمايش حتّى براى پيامبران الهى مطرح است. «أَنَّما فَتَنَّاهُ» 10- سفارش به ايمان و عمل صالح و مراعات حقوق مردم بهترين رهنمود است. (از حضرت داود رهنمود خواستند: «اهْدِنا إِلى‌ سَواءِ الصِّراطِ» حضرت فرمود: كَثِيراً مِنَ الْخُلَطاءِ لَيَبْغِي‌ ... إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا ... 11- انبيا به خاطر ساده‌ترين لغزش، بهترين نوع انابه و توبه را از خود نشان مى‌دادند. (ترك اولاى حضرت داود اين بود كه قبل از شنيدن سخن هر دو طرف قضاوت كرد). «فَاسْتَغْفَرَ رَبَّهُ وَ خَرَّ راكِعاً وَ أَنابَ» 12- توبه‌ى فورى ارزش زيادى دارد. «فَاسْتَغْفَرَ» (حرف فاء) 13- ربوبيّت الهى زمينه درخواست آمرزش است. «فَاسْتَغْفَرَ رَبَّهُ» 14- حقوق مردم به قدرى مهم است كه عجله در داورى حتّى اگر از پيامبر معصوم سر زند بايد همراه با استغفار باشد. «فَاسْتَغْفَرَ رَبَّهُ» 15- ركوع در نماز، قبل از اسلام نيز بوده است. «خَرَّ راكِعاً» 16- توبه بايد هم ظاهرى باشد و هم درونى و عمقى. «خَرَّ راكِعاً وَ أَنابَ» 17- توبه‌ى فورى، پذيرش فورى را به دنبال دارد. فَاسْتَغْفَرَ ... فَغَفَرْنا لَهُ‌ 18- توبه، غير از جبران گذشته، آينده را نيز تأمين مى‌كند. «فَغَفَرْنا لَهُ ذلِكَ وَ إِنَّ لَهُ عِنْدَنا لَزُلْفى‌ وَ حُسْنَ مَآبٍ» 19- مقام معنوى، آن گاه ارزش دارد كه همراه با حسن عاقبت و تأمين آينده باشد. «لَزُلْفى‌ وَ حُسْنَ مَآبٍ» 20- گاهى دنيا و آخرت براى يك نفر جمع مى‌شود. «شَدَدْنا مُلْكَهُ‌- سَخَّرْنَا الْجِبالَ‌ مَعَهُ‌- عِنْدَنا لَزُلْفى‌ وَ حُسْنَ مَآبٍ» 🍃🌷〰〰〰〰〰〰〰