چهل روز گذشت از آن غروب خون آلود ، هنگامی که خنجرهای شقاوت و نامردی ، گلوی آخرین مبارز را...، آنگاه که زنان و فرزندان داغدیده در میان رقص شعله های آتش خیمه های ‎شان ، به مردان در خون غلتیده خود نشسته بودند ، دشمن به جشن و سرور ایستاد ، خیابان ها و کاخ ها را برای جشن ها مهیا ساخت و به انتظار ماند تا در میان دل های چون لاله پرخون اسیران ، به برپایی جشنی تمسخرآمیز بپردازد. اما زینب سلام الله علیها ، این ستون پابرجای کاروان اسرا ، همه چیز را به گونه ای دیگر رقم زد . به راستی چه کسی می داند چگونه زینب سلام الله علیها با وجود سنگینی ها بر شانه هایش ، بغض غم ها را فرو داد و قدم بر قله رفیع عزت و آزادگی گذاشت. با سخنان زینب سلام الله علیها ، کربلا به بلوغ رسید و خون شهدا جوشید ، و جوشید تا آن جویبار خونی که در ترین حالت ممکن بر زمین جاری شده بود ، در اربعین حسینی ، رودی خروشان شد. چهل روز بود که یزیدیان جز رسوایی و بدنامی چیزی ندیده بودند و بزم و شادی شان آلوده به شرم و شده بود. چهل روز بود که درخت اسلام ریشه در خون شهدا ، استوارتر و راسخ تر از همیشه ، به سوی فلک قد می کشید. چهل روز بود.... @pbsb14💥💥💥