حاکمی حکم کرد هر کس دزدی کند ، دزد را سوار بر الاغ به مدت یک هفته در شهر بگردانند تا عبرت خلایق گردد. دیری نگذشت که شخصی از دکان حلوا فروش قدری حلوا دزدیده و بخورد. نگاهبانان شهر و عساکر ، دزد را پس از محکومیت به حکمِ حاکم سوار بر الاغی کرده و در شهر می‌چرخانیدند و مردم کوچه و بازار نیز با دیدن دزد شادی‌کنان به هیاهو پرداختند. داروغه که تصور می‌کرد هم‌اینک دزد از کرده‌ی خود سخت پشیمان شده باشد به دزد گفت چاره‌ای جز اجرای امر حاکم نیست ، آیا این وضع برای تو قابل تحمل است و بر تو سخت نمی‌گذرد؟ دزد گفت نه ! حلوا را که خوردم، الاغ را هم که سوارم، مردم هم که شادی میکنند و شادند، از این بهتر چیست؟! ...و این حکایت تلخ احوال ما و طبقه اشرافی به قدرت رسیده است! 1⃣بیت المال را که با توجیهات مختلف می‌خورند، 2⃣بنز را هم که سوارند، 3⃣مردم هم خوشحال و سرخوش و شادند و جوک میسازند و می خندند. ✅ به کانال بپیوندید👇 http://eitaa.com/joinchat/3253993472C49609b6f21