باز هم دلتنگم.. باز هم یاد مادر و نبودش روحم را آزار می دهد . کجاست او که آغوشش لحظه ای هم مرا در بر نگرفت .. دلم او را میخواهد .. دلم بهانه گیر شده .. بی صدا بغض امانم را بریده .. اشک بی محابا جاری می شود اما .. از دردهای دلم کم نمی شود .. من او را می خواهم .. من مادرم را می خواهم .. داغی بر دلم هست از نبود عزیزانم که با اشک هم مداوا نمی شود .. من بی او چگونه سر کنم؟ . دردهایم را به که بگویم که میدانم جز مادر کسی انیس و مونس نیست کاش فقط کنارم بودی ... ╭─┅═ঈ🖤ঈ═┅─╮                      eitaa.com/joinchat/688717956C748197af9e ╰─┅═ঈ🖤ঈ═┅─╯