انصافاً اگر آقای پزشکیان رئیس جمهور شد،پورمحمدی به کمتر از معاون اولی نباید رضایت بدهد.او در فرصت نتیجه گیری آخرین مناظره تا توانست به جلیلی تاخت،همه کمبودها را به او نسبت داد و از هیچ تلاشی برای خراب کردن رای جلیلی نگذشت.حقیقت این است که جبهه انقلاب چنین تصوری از پورمحمدی نداشت.شاید بعد از جمله زاکانی در مناظرات قبلی،این جملات پورمحمدی که بعضی از آنها ناجوانمردانه هم بود،بیشترین تاثیر را در نتیجه انتخابات داشته باشد. پورمحمدی ادامه حیات سیاسی خود را به شکست جبهه انقلاب گره زد،معامله ای که به نظرم دو سر باخت بود. آقای پزشکیان بازهم از صحبت کردن ناتوان بود،اصلاحطلبان بعد از مناظره اول دریافتند باید برای او انشاء بنویسند.شاید اگر مناظرات دو طرفه برگزار میشد،بازنده اصلی پزشکیان بود.او صاحب رکوردی بزرگ شد،طی کردن ۵ مناظره بدون ارائه حتی ۱ خط برنامه!! آقای قالیباف از مناظره سوم سعی کرد راه خود را جدا کند.او خود را سپر بلای دیگران نمیکند،تلاش کرد درگیر دیالوگ های دونفره نشود و فقط برنامه خود را تبیین کند.در رقابت ضربدری پورمحمدی_جلیلی و زاکانی_پزشکیان،این قالیباف بود که به سلامت عبور کرد.او در آخرین نظرسنجی ها تا پیش از مناظره چهارم،در رده سوم کسب آراء قرار داشت،نظرسنجی هایی که شاید دستخوش تغییر شود. آقای جلیلی همچنان اخلاق مدارانه سعی کرد برنامه های خود را توضیح دهد.پایگاه رای او در مناظرات آسیب جدی ندید ولی باید قبول کرد در جذب رای نیز توفیق چندانی نداشت.جلیلی ناخواسته در مخمصه ای افتاد که پورمحمدی برای او ساخت،شاید مشاوران او باید توصیه میکردند قسمتی از ظرفیت خود را برای مقابله با انتقادات صرف کند. در هر حال مناظرات تمام شد،انتخابات به روزهای سرنوشت ساز خود نزدیک میشود و این رقابت شطرنج گونه به حرکت های آخر رسیده است. معتقدم حرکات،جملات و تصمیمات جبهه انقلاب در روزهای آینده،پیروز عرصه انتخابات را رقم خواهد زد.یک حرکت اشتباه مساوی با دوری ۸ساله یک جناح سیاسی از قدرت است.