"وقتی افراد صلیب سرخ که عبارت از سه مرد و یک زن نامه رسان بودند وارد اردوگاه شدند، برادران آزاده تصمیم گرفتند نسبت به بدرفتاری و خشونت عراقی ها در برخورد با اسرا اعتراضات خود را به گوش آنها برسانند.   در این میان، بسیجی نوجوانی به نام علی اصرار عجیبی داشت تا زودتر از دیگران نامه با مأموران صلیب سرخ صحبت کند. چهره ی مصمم او حکایت از آن داشت که در رابطه با موضوع مهمی می خواهد حرف بزند.   او با وقار و ابهت خاصی به سوی ناظران رفت و خیلی قاطع، محکم و با لحنی آمرانه به مترجم گفت: به این خانم بگویید حجابش را رعایت کند، چون این کمپ متعلق به آزادگان مسلمان ایرانی است که دربندند!   و در حالی که اشک می ریخت از آنجا دور شد. این عمل او همه ی صلیبی ها را به تعجب واداشت و به آنها نشان داد که برادران آزاده در تعهد خود نسبت به مکتب اسلام و قرآن تا چه حد پایبند، معتقد و وفادارند.