🔥نشئگی چندم بود؟
♨️چند بار گول می خورند؟!
🔥منافق، در منطق قرآنی ذاتا متوهم است. در این میان، اگر حماقت، خیانت و وطن فروشی، و جاه طلبی و غرور را با هم ترکیب کنید، برون داد این ترکیب سمّی، می شود "سازمان منافقین".
♨️آنها یک بار در خرداد سال ۱۳۶۰ توهم زدند و به خیال خروج مسلحانه، در مقابل مردم و انقلاب نوپا ایستادند. سران سازمان، خیال می کردند ظرف دو سه ماه، کار را تمام می کنند و مردم را با ارعاب هم که شده، به تسلیم می کشانند.
🔥اما برآیند جنایات آنها در ترور رئیس جمهور رجایی، نخست وزیر باهنر، رئیس دستگاه قضایی ، نمایندگان مجلس و وزرا، و ائمه جمعه محبوبی مانند شهیدان مدنی، دستغیب و اشرفی اصفهانی، و همچنین شهروندان عادی، جوشش بصیرت و انزجار در میان مردم بود.
♨️توهم دوم، هنگامی بود که در بغداد (اردوگاه اشرف) پناه گرفتند و به استخدام استخبارات رژیم متجاوز صدام در آمدند؛ تا شاید همراه ارتش متجاوز، تهران را فتح کنند(!!)
🔥نوبت سوم، مرداد ۱۳۶۷ بود که خیال کردند جمهوری اسلامی در اثر ضعف، قطعنامه ۵۹۸ را برای آتش بس در جنگ را پذیرفته؛ و بنابراین تانک ها و نفر بر ها را از مرز کرمانشاه وارد خاک ایران کردند
♨️مسعود رجوی، در نشست توجیهی فرماندهان، هدف عملیات را «تصرف ۴۸ ساعته تهران» عنوان کرده و گفته بود: «فقط یک ابرقدرت میتواند کشوری را ظرف این مدت تسخیر کند».
🔥مدارک و نقشههای جامانده، مسیر حرکت خیالی را «چهار زبر- کرمانشاه- همدان- سه راهی بوئینزهرا- کرج و میدان آزادی» نشان میداد!
♨️آنها ۱۵ هزار منافق تروریست را گسیل کرده بودند؛ اما در تله خود ساخته ای گرفتار شدند که موجب هلاکت حدود ۲۰۰۰ نفر از نیروها و فرماندهان، و مجروحیت و اسارت دست کم هزار نفر دیگر شد. در برخی گزارشها، آمار تلفات تا چهار هزار نفر هم ذکر شده است.
🔥سعید شاهسوندی، از سران به اسارت درآمده سازمان در مرصاد که با تماس رجوی، از اروپا به عملیات فراخوانده شد، میگوید «رجوی توهم آزادی تهران را داشت و این موضوع از سوی صدام به رجوی دیکته شده بود.»
♨️وی درباره این سؤال که چگونه جرأت ارتکاب این حماقت بزرگ را پیدا کردید، تصریح کرده بود «به ما گفته بودند همه در تهران با سازمان هستند و کار رژیم تمام است. من گول رجوی را خوردم»!
🔥اما آخرین توهم سران فسیل سازمان، پاییز سال گذشته بود که در اثر تحمیق و تشجیع برخی سرویس های غربی، پروژه جنایت گسترده را برای منفعل کردن مردم و نظام به اجرا گذاشتند.
♨️آنها خیال می کردند کارفرمایان غربی، عاشق چشم و ایروی شان هستند. نمی خواستند ببینند که چگونه صدام را در عراق، عرفات را در فلسطین، و زلنسکی را در اوکراین قربانی کردند.
🔥چند ماه زمان لازم بود که نشئگی حمایت سیا و موساد و دیگران از سرشان بپرد و خود را وسط مکافاتی تحقیر آمیز- این بار به دست سرویس های امنیتی اروپایی- پیدا کنند.
♨️این از سرنوشت منافقین! اما نکبت بار تر، سرنوشت برخی منافقین داخلی است که قدم به قدم در پیمانکاری های رسانه ای و سیاسی (از آشوب سازی تا شانتاژ و تحریف) با ماموریت های سازمان، همراهی کردند.
🔥این محافل دیروز تا چندین ساعت، کُپ کرده بودند و حتی برخی روزنامه های شان، امروز به ماجرای آلبانی و فرانسه نپرداختند!