⭕️ استدلال جان سرل – که برای اثبات عدم یا معناشناسی در روبات‌ها ارائه شده – را غیر معتبر می‌داند؛ نه از این لحاظ که وجود حیث التفاتی و از معنا را در قبول دارد؛ بلکه از این جهت که اساساً قائل به وجود چنین چیزی حتی در مورد انسان‌ها هم نیست. ⭕️ وی در پاسخ به آزمون اتاق چینی می‌گوید اصل مسئله برای سرل، آگاهی از معناست و در واقع به منظر اول‏شخص فرد حاضر در اتاق چینی تکیه دارد. او سرل را متهم می‌کند که بین دو ادّعا خلط کرده است: ادّعای اشتقاق‌ناپذیری معنا از نحو/ساختار نمادها، و ادّعای اشتقاق‌ناپذیری آگاهی معنا از نحو. در نتیجه ایده درک اصیل زبان یا معناشناسی، از ایده آگاهی قابل تفکیک نیست. به بیان دنت، او امکان معناشناسی غیرآگاهانه را مدّنظر قرار نمی‏دهد. ⭕️ دنت توجه می‌دهد که نحو یا ساختار سمبل‌ها در زبان کامپیوتر را نه به صورت برنامه اجرانشده (و اصطلاحاً روی طاقچه)، بلکه به صورت نحوِ در حال اجرای بدن‏مند در یک ماشین متناسب سریع در نظر بگیریم. او می‌گوید این ساختار نمادها برای تحقق معنا کافی است و این تنها نوع معناشناسی است که وجود دارد. ⭕️ در نهایت یکی از مهم‌ترین دلالت‏های استدلال دنت اینست که فرض سرل در استدلالش اشتباه است که ذهن‏ها را دارای محتوا می‌داند؛ چرا که «چیزی به عنوان "حیث التفاتی درونی" وجود ندارد، به ویژه اگر به صورت ویژگی‏ای لحاظ شود که شخص بدان آگاهی و دسترسی خصوصی دارد». (See: Dennett, 1998, The Intentional Stance, The MIT Press, pp. 335-337.) ⭕️ قبلاً پست‌هایی در کانال منتشر کردیم که استدلال‌هایی به سود جنبه پدیداری برای حیث التفاتی ارائه می‌کرد. حتی بسیاری از فیلسوفانی که وجود در مورد حالات التفاتی را نفی می‌کنند نیز دسترسی سابجکتیو به محتوای این حالات را قبول دارند. سرل خود توضیح داده بود که معناشناسی اساسا با آگاهی شخص مفسر از نمادها (کلمات زبان) پیوند خورده و در واقع، اشتقاق معناشناسی از یکسری حرکات بدن‌مند فاقد آگاهی سابجکتیو از محتوا، یک تعریف کارکردگرایانه رادیکال از حیث التفاتی است. ⭕️ دنت درباره آگاهی در واقع علاوه بر آن‌که به شدت غیرشهودی است، خودشکن هم به نظر می‌رسد؛ چراکه طبق دیدگاه دنت، ادعای حذف‌گرایانه نیز نوعی محتوای توهم‌آمیز ذهنی خواهد بود. ضمن این‌که پذیرش و باور به توهمی‌بودن محتوای تفکرات و باورها و امیدها و امیال – که نقشی حیاتی در بقای ما دارند - می‌تواند علیه روند انتخاب طبیعی برای بقای گونه‌ی انسانی عمل نماید و این خلاف کارکردی است که دنت برای ذهن‌مندی ترسیم می‌کند. @PhilMind