♦️از جمله استدلال‌ها در برابر ملاک حافظه برای این‌همانی شخصی (و هر ملاک روانی دیگر)، آزمایش فکری‌ای است که برنارد ویلیامز مطرح کرده است. هدف از این آزمایش فکری نشان دادن ناکافی بودن ملاک روانی برای و در نتیجه اثبات لازم بودن ملاک بدنی برای آنست. ♦️در این آزمایش فکری چنین فرض می‌شود که یک فرد خاص - مثلاً چارلز - یک روز صبح به صورتی کاملاً دگرگون شده از خواب بیدار می‌شود: شخصیت او کاملاً تغییر کرده و مهارت‌ها، معلومات و خاطرات او نیز کاملاً متفاوت با مهارت‌ها، معلومات و خاطراتی است که پیش از دگرگونی داشت. همچنین فرض کنید که شخصیت جدید او تا آنجا که قابل تشخیص است، دقیقاً شبیه یک شخصیت تاریخی - مثلاً گای فاوکس - است؛ یعنی خصایص شخصیتی، مهارت‌ها و دانش او دقیقاً شبیه خصایص شخصیتی، مهارت‌ها و دانشی باشد که دربارۀ فاوکس می‌دانیم و آن ادعاهای راجع به خاطرات او که قابل راستی‌آزمایی است «بر الگوی زندگی فاوکس مطابق با معلومات مورخان منطبق است»، و بقیۀ خاطرات او که قابل راستی‌آزمایی نیستند «معقول بوده، توضیحاتی دربارۀ واقعیت‌های توضیح داده نشده فراهم می‌آورند و غیره». ♦️در چنین وضعیتی ادعا شده است که ما بدون تردید وسوسه می‌شویم چارلز را با فاوکس یکی بدانیم و بگوییم که فاوکس به نوعی در بدن چارلز دوباره به زندگی برگشته است. استدلال این طور ادامه پیدا می‌کند که ولی خوب است به دلیل ذیل در برابر این وسوسه مقاومت کنیم: اگر دگرگونی وصف شده می‌تواند در چارلز واقع شود، در این صورت دقیقاً تغییری مشابه منطقاً می‌تواند در برادرش رابرت رخ دهد. و در این احتمال، اگر ما بتوانیم چارلز را با فاوکس یکی بدانیم، همچنین می‌توانیم رابرت را با فاوکس یکی بدانیم. ولی این یکی دانستن‌های متکثر به نتایج زشتی می‌انجامد، از جمله این که باید بتوان به درستی گفت که رابرت و چارلز یک شخص‌اند و امکان پذیر است که یک شخص در یک زمان در دو مکان باشد. این ملاحظه روشن می‌کند که هنگامی که فقط چارلز دستخوش تغییر یادشده است نیز یکی دانستن چارلز و فاوکس کاملاً «بی‌معنا» است. ♦️به هر حال اگر در مورد تکرار، شباهت در شخصیت، مهارت‌ها، دانش و خاطرات، این‌همانی افراد نمایش دهندۀ این مشخصه‌ها را نتیجه نمی‌دهند، چرا باید هنگامی که رابرت عادی می‌ماند و فقط چارلز دگرگون می‌شود چنین نتیجه‌ای بدهند؟ به زبان ساده و خلاصه ادعای این استدلال آن است که چون بر اساس ملاک روانی احکام این‌همانی نقض می‌شوند، ملاک روانی ناکافی و در نتیجه نادرست است. 🖋️ احمد لهراسبی @PhilMind