الهیات معنوی به معنای خاص خود شاخهای از الهیات مسیحی است که به دنبال مطالعه منسجم تجربه زیستۀ ایمان در بافت مسیحی و در تجربه با روح القدس است؛ به این معنا، «الهیات معنوی» دانشی است که به چگونگی ایجاد ارتباط زنده با متعلق ایمان مسیحی می پردازد. در قرم شانزدهم نسخه عملی از الهیات دیانوسیوسی تشکیل شد که متأثر ار الهیات سلبی او بود و به عمل در مقابل نظر بها میداد.
به باور وی درواقع الهیات عملی در کنار الهیات سیستماتیک دو منبع تغزیه الهیات معنوی هستند که با بهرهگیری از آنها، الهیات معنوی میتواند خودش را در مسیر سنت الهیات مسیحی. البته الهیات معنوی از میان تعالیم الهیات عملی بیش از همه به مباحث زیست معنوی، کمال، تعمیق ایمان و خودسازی توجه دارد تا مباحثی درباره اداره کلیسا و جماعت مومنان، مناسک و شعائر دینی، هدایت معنوی، خدمات کلیسایی، امور شبانی. در یک نگاه مقایسهای حجم و دامنه موضوعات عملی در الهیات عملی بسیار فراگیر است و حتی شامل اعمال ظاهری و فرمالیستی نیز می شود. هر دو دغدغۀ مشترک دارند؛ هرچند الهیات عملی تقدم دارد.البته حجم اطلاعات از الهیات عملی بیشتر از الهیات معنوی است؛ این دو کاملاً با هم مرتبطاند؛ هرچند در موضوع متفاوت هستند.الهیات عملی چارچوب مؤمنانه دارد تا الهیات معنوی از الهیات رها نشود و به سکولارشدن نینجامد. و در مقابل الهیات معنوی میتواند خطر فرمالیسم و ظاهرگرایی را از الهیات عملی دور کند. الهیات عملی میتواند نخبهگرایی الهیات معنوی را کاهش دهد؛ و این دو در کنار هم است که میتوانند در عرصه نظر و عمل چارچوبهای بحث را از انفسیگرایی دور کنند.
نتیجه اینکه الهیات معنوی به الهیات عملی نیاز دارد تا در چارچوب عمل مومنانه و سنت مسیحی اعمال معنوی را سامان دهی کند و در دام باطن گرایی نیافتند. الهیات عملی نیز به الهیات معنوی احتیاج دارد تا در ورطه فرمالیسم دینی و ظاهرگرایی گرفتار نشود. پس الهیات معنوی و الهیات عملی را می توان دو جریان الهیاتی مدرن دانست که با هم تعاضد دارند و به همدیگر کمک میرسانند.
در پایان این جلسه دکتر رضا اکبری و دبیر جلسه آقای ناصری پرسشهایی را ناظر به مباحث مطرح در نشست علمی طرح کردند که ارائهکنندگان محترم به سؤالات آنها پاسخ دادند.