طرح مقایسۀ اخلاق اجتماعی البته با تمرکز بر حقوق بیمار در متون مقدس اسلام و مسیحیت ایدهای بود که ازمدتها قبل دنبال میکردم و به دنبال آن بودیم که با این نگرش بیاییم مقایسۀ تطبیقی در دادههای اسلام و مسیحیت داشته باشیم. در این مقایسه چند هدف را بهطور کلان دنبال میکردیم. یکی اینکه ما اصولاً اگر بخواهیم از حق و باطل بودن ادیان صرف نظر بکنیم، جوابمان به این پرسش چیست که کدامیک از این ادیان جامعتر، کاملتر، اخلاقیتر و کاربردیتر است، چون جمع زیادی از جامعۀ بشری به عملگرایی روآوردند و از حق وباطل به نحوی عبور کردند، یعنی از مسائل کلامی ماجرا، آیا ما با این روش میتوانیم به صورت آکادمیک و کاملاً آزمایشگاهی به صورت راستیآزمایی این را اثبات کنیم. خلاصۀ ماجرا این است که یک روش جدید اثبات حقانیت اسلام است، اما نه با روش مرسوم قدیمی، بلکه با جدیدی که ما از روش کاربردیتر بودن یا جامعتر بودن بخواهیم حقانیت را اثبات کنیم. غیر از این هدف، اهداف دیگری هم هست که مثلاً پاسخ به این شبهه که میگویند اسلام کروتر مسیحیت و یهودیت را برداشته، بیاییم ببینیم که آیا بر یکایک مسائل دست بگذاریم و ببینیم که چقدر دادۀ جدید داشتیم و چقدر در این حوزهها تفاوت داشتیم. نکتۀ سوم این است که به هر حال ما به عنوان حوزۀ علمیۀ قم و به عنوان یک نهاد دین، درست است که باید به یک سری مسائل انتزاعی بپردازیم، اما یک عالمه موضوعات نو، کاربردی و مورد نیاز جامعه است که درمورد آنها کمتر کار کردیم و کمتر به پاسخ آنها پرداختیم و کمتر از نگاه دین به آنها توجه کردیم. این موضوعات را ما چگونه میتوانیم به دست بیاوریم. شاید یکی از راحتترین راهای پاسخ به این موضوعات که بتوانیم پویایی داشته باشیم کنوانسیونها ومنشورهایی است که چه سازمان ملل و چه نهادهای بینالمللی و چه کشورها به صورت یکسان تصویب میکنند، ووقتی به این حد میرسد که عقل جامعۀ بشری نسبت به آن کنوانسیون یا منشورتصویب میکند و همۀ کشورها این را انجام میدهند، پس حتماً این مسئله مسئلۀ مهمی است که جامعۀ جهانی این قدر به آن واکنش نشان میدهد، حالا سؤال این است که آیا برای ما هم این قدر مهم بوده است. ما در حوزه به آن پرداختیم یا نه؟ این کار حقوق بیمار تقریباً از سال 1994 جامعۀ جهانی به این فکر رسید که منشوری تصویب کند، اگرچه در کتابهای اخلاقی مثل بقراط دستورهای اخلاق پزشکی داشتیم، از قدیم پزشکان دستورالعملهایی را دادند که یک پزشک چه وظیفۀ اخلاقی نسبت به بیماران دارند، ولی هیچ وقت به صورت منشور و دستورالعمل درنیامد. تا سال 1994 در آمستردام هلند، 38 کشور اتحادیۀ اروپا منشوری را تصویب کردند، و دو سال بعد امریکا آمد درسال 2001 تصویب کرد و وزارت بهداشت ایران هم در سال 2002 نزدیک 8 سال بعد از اتحادیۀ اروپا منشور را تصویب کردند. البته معمولاً کشورها یکبارتصویب کردند و دوباره بازنگری کردند، ایران سال 1381 تصویب کرد و 1386 بازنگری کرد. و انصافاً منشور حقوق بیمار ایران بهطور مقایسهای، منشور کامل و جامع و خوبی است. حتی نسبت به اتحادیۀ اروپا برتریهایی دارد. حتی نسبت به آمریکا و چین نکاتی را رعایت کرده، گرچه منشور آفریقای جنوبی هم منشور نسبتاً جامع و خوبی است و حتی از ایران بهتر است. در ایران یکی ازافرادش هم آقای لاریجانی بوده است که منشور خوبی را تنظیم کردند. این منشورحقوق اصلیای را که بررسی کرده، اول حق دریافت مراقبتهای پزشکی با کیفیت، بادقت و استاندارد، بیمار حق دارد مراقبتهای پزشکی مطلوب دریافت کند، حق دریافت مراقبتهای پزشکی اورژانسی هست، حق بیمۀ ازکارافتادگی، بیمۀ درمانی و حمایت از بیماران نیازمند است، حق عدم تبعیض بین بیماران، حتی حق دارد که خدمات درمانی را به زبان خود بیمار به اواطلاعرسانی شود، یک حق خیلی مهمی که در معمول بیمارها مورد استفاده است، حق دریافت اطلاعات و دسترسی به پروندۀ پزشکی است و حتی کپی از آن داشته باشد. و حق خیلی مهم حق رضایت آگاهانه است؛ یعنی بیمار هر عملی که میخواهد رویش انجام شود، باید نسبت به آنآگاهانه رضایت داشته باشد، حتی حق پزشک دوم هم میتواند داشته باشد؛ یعنی نظرپزشک دوم را بخواهد. حق محرمانه بودن پروندۀ پزشکی و حریم خصوصی بیمارحفظ شود، حق شکایت کردن وجبران خسارت. اینها کلیات حقوقی است که معمولاً در منشورها ذکرمیشود. سؤال من اینجاست که آیا در دین اسلام و مسیحیت، البته منظورمن از دین فقها نیستند، منظور ما صرفاً متن مقدس است. آیادر متون مقدس دینی اسلام و مسیحیت نسبت به حقوق بیمار دادهای ما داریم؟ چنین نگاه و توجهی بوده یا نه؟ طبعاً پیداکردن چنین آیتمهایی، آنهم مخصوص بیمار کار بسیار سختی است.