✍در نکوهشِ پُرنویسی و بی‌محتوانویسی ✅دیشب در پرسه‌های اینترنتی به مقاله‌ای خواندنی و آموزنده، ولی در عین حال، صریح و هشداردهنده، از زنده‌یاد مجتبی عبدالله‌نژاد بر خوردم. عبدالله‌نژاد، در این مقاله با عنوان «خرّمشاهی در این ۲۰ سال تقریباً هیچ حرف تازه‌ای ندارد»، پس از ادای احترام به استاد خرّمشاهی و تحسین و ستایش خدمات فرهنگیِ او، پُرنویسیِ خرّمشاهی را زیر تیغ نقد برده و با نشان دادن نمونه‌هایی چند، بر بی‌محتواییِ برخی نوشته‌های اخیر او خُرده‌ها گرفته است. کاملاً آشکار است که نقد صریح و روشن مجتبی عبدالله‌نژاد فقط به استاد خرّمشاهی محدود نمی‌شود و به‌سادگی می‌توان همین پُرنویسی و پُرگویی و بی‌محتوانویسی را به بسیاری از پژوهشگران و نویسندگان امروزِ ایران تعمیم داد. البته، داستان حُزن‌انگیز مقاله‌های دانشگاهیِ ما خودش حکایت جگرسوز دیگری است که بر آن باید خون گریست. ✳️لینک مقالهٔ مجتبی عبدالله‌نژاد را در زیر همین پست می‌گذارم تا علاقه‌مندان بتوانند به آن مراجعه کنند و بخوانند، اما آنچه وادارم کرد این یادداشت را بنویسم، چیز دیگری بود. در بخشی از این مقاله، عبدالله‌نژاد، چند جمله از نامهٔ علامهٔ قزوینی به تقی‌زاده را نقل می‌کند که به‌راستی برای هر پژوهشگر و اندیشه‌ورز و نویسنده‌ای، باید تکان‌دهنده و درس‌آموز و عبرت‌انگیز باشد. نامهٔ علامهٔ قزوینی چنان عجیب و غریب است که شاید برخی از ما نتوانیم آن را باور کنیم. دریغم آمد این بخش از مقاله را با شما به اشتراک نگذارم. افسوس که اجل مهلت نداد و جامعهٔ علمی و ادبی ما را از خدمات فکری و فرهنگیِ مجتبی عبدالله‌نژاد، این نویسنده، مترجم، و منتقد تیزبین و هوشیار و آگاه محروم کرد. (آنچه در زیر می‌آید عیناً از مقالهٔ مجتبی عبدالله‌نژاد است): ادامه در سایت پژوهشکده فلسفه و کلام http://yon.ir/Qhk4P | @philtheo