🔹ترمیمِ دوپارگیِ فلسفه‌ی فیزیک با تکیه بر ابطال‌گرایی پوپر 📣قسمت اول فیزیک‌کلاسیک که بیش از همه وامدار کا‌رهای گالیله و نیوتون بودتوانست تقریباً همه‌ی مسائل فیزیک زمان خویش را با سربلندی حل کند. اما در اواخر قرن نوزدهم میلادی برخی از پدیده‌ها مشاهده شد که این فیزیک علی‌رغم همه‌ی تلاش‌ها، از حل آن‌ها ناکام بود. در سال (1905) آلبرت انیشتین با ابداع نسبیت خاص، و در بین سال‌های (1927-1925) گروه دیگری از جمله هایزنبرگ ، شرودینگر ، دیراک ، پائولی ، بورن و ... با ابداع نظریه‌ کوانتوم توانستند بر این مشکلات غلبه کنند. اما همه چیز به اینجا ختم نشد؛ پس از ارائه‌ی صورتبندی ریاضیِ مکانیک کوانتوم، برخی از سردمداران این نظریه، مانند هایزنبرگ، بور، بورن، یوردان و پائولی، تعبیری فلسفی برای صورتبندی ریاضی آن فراهم کردند که چالش‌های عمده‌ای را در جهان فیزیک و فلسفه موجب گشت. اصطلاح «تعبیر کپنهاگی» را نخستین بار هایزنبرگ برای این تعبیر خاص فلسفی از کوانتوم به کار برد. تعبیری که مدعی بود نظریه‌ی کوانتوم به بنیادی‌ترین قوانین دست یافته‌است. این مکتب در پی آن بود که بایستی از فهمِ کلاسیک دنیایِ فیزیک دست کشید و تنها از طریق روابط صوری ریاضی، داده‌های حسیِ آزمایشگاهی را به یکدیگر مرتبط ساخت و از کنار این صوری‌سازی، امکان تصویرپذیری حوادث اتمی از دنیای فیزیک را نفی کرد. ادعای دیگر نفی علیت برای رویدادهای دنیای اتمی بود. نظریه‌ی کوانتوم، تنها توزیع آماری روی تعداد زیادی از سیستم‌ها را بدست می‌داد و پیرامون سرنوشت یک ذره منفرد اتمی چیزی نمی‌گفت. از ادعاهای دیگرِ مکتب کپنهاگی، نفی رئالیسم و تاثیر مشاهده‌گر بر پدیده‌ی مورد آزمایش بود. همه‌ی این نتایج فلسفی که توسط مکتب کپنهاگی ترویج می‌شد در تضاد آشکار با مبانی فلسفی مکانیک کلاسیک از جمله علیت، پیش‌بینی‌پذیری، تصویر‌پذیری، فهم‌پذیری و رئالیسم بود. در نتیجه در نظر عده‌ای از فیزیک‌دانان و فلاسفه تردیدهای جدی نسبت به فیزیک کوانتوم و تعبیرهای فلسفی‌اش ابراز شد. یکی از کسانی که به‌طور‌جدی به مخالفت با تعبیر کپنهاگی پرداخت کارل پوپر (Karl Popper) بود. وی مدعی شد که تعبیر کپنهاگی از مکانیک کوانتوم، بخشی از فیزیک نیست، بلکه یک ایدئولوژی است که خود مانعی بر سر پیشرفت علم است. او با تمایزنهادن بین انقلاب علمی و انقلاب ایدئولوژیک که استدلال می‌کند که کوانتوم از نظر ساختار ، ابطال‌پذیرترین و در نتیجه بهترین نظریه در زمان خود است اما این به‌معنای کامل بودن آن نیست. از طرفی پذیرفتن تعبیر کپنهاگی شکافی در دنیای فیزیک ایجاد می‌کند که ترمیمِ آن را غیرممکن می‌سازد. لذا وی ضمن انتقاد از دیدگاه کپنهاگی بدنبال تعبیر دیگری برای علم فیزیک می‌گردد که ضمن حفظ ساختار ریاضیِ فیزیک کوانتوم، فلسفه‌ی فیزیک را از افتادن در دام دوپارگی که به نظر وی مفهوم پیشرفت علمی را دچار معضل می‌کند، احتراز کند. ادامه دارد ... (منبع : محمد مهدی حاتمی ، مهدی دهباشی ،ترمیم دوپارگی فلسفه‌ی فیزیک با تکیه بر ابطال‌گرایی پوپر ، فصلنامه حکمت و فلسفه) ⚛ کانال تکامل فیزیکی @physical_evolution