هدایت شده از ناجی
📚دوستانی که کتاب کیمیاگر، پائولو کوئلیو را خوانده باشند . میدانند که در بخشی از صفحات این کتاب ، پائولو کوئیلو اینچنین مینویسد: وقتی خواستیم برای رسیدن به مصر از دل صحرا عبور کنیم کیمیاگر گفت: شترت را بفروش و اسب بخر . گفتم چرا ؟ گفت: شترها خیانتکارند!! تا آخرین لحظه راه می روند و ناگهان و بی خبر از پای در می آیند اما اسب خستگی اش را در طول مسیر گوشزد می کند و سوار، متوجه می شود که باید به اسب استراحت بدهد و آن را تیمار کند . در سفر زندگی ، تن ما ، همان شتر است . تا شصت سالگی ، فکر می کنیم همان جوان بیست ساله و چابک و چالاکیم وخستگی ناپذیر . صبح تا شب مدرسه و اداره و ... باور نمی کنیم این بدن توانایی قبل را ندارد و خیلی زود صاحبش را تنها می گذارد و می افتد. چه بسیار دوستان و بستگانی را سراغ داریم که شاد و سرحال و قرص و محکم بوده اند و ناگهان بی هیچ عارضه و دلیل، جان به جان آفرین تسلیم کرده اند . بی هیچ هشدار و بی هیچ بیماری. یادمان باشد ،مرگ با شیپور و بوق و کرنا نمی آید پیامک اتمام بسته هم ارسال نمی کند. امشب قبل از خواب کمی دقیق تر در آینه نگاه کن ، تو آن آدم ده سال پیش نیستی . اینقدر از تنت کار نکش . اینقدر روح و روان را در معرض چالش قرار نده . هر چه درآمد بیشتر ، هزینه ها هم بیشتر . این جملات را به خاطر بسپار : هشتادسالگی ات را ببینی ولی دومیلیارد کمتر داشته باشی بهتر از آن است که در شصت سالگی ده میلیارد برای وارث به جای بگذاری ! حتما ، برو جلو آینه و برخلاف همیشه که یه نگاه سرسری میندازی اینبار با دقت و البته باعلاقه و عشق به خودت نگاه کن همیشه اینجوری نمیمونی ها !! 🌹دکتر ابراهیمی مقدم 💓💓💓💓💓 https://eitaa.com/hosiniya