با یاد شهدای مظلوم اولین روز عملیات رمضان که بسیاری بر اثر تشنگی و گرما به شهادت رسیدند توصیف روز سخت اولین روز عملیات رمضان با برشی از کتاب انبار حرف نوشته سردار حمید رئیسی که مربوط به محور تیپ امام حسین علیه السلام می باشد 23-4- 61 سپیده کم کم نمایان می شود و ما در حال پیشروی . پس از 7 ساعت پیاده روی و درگیری به اولین توقفگاه مشخص یعنی نوک شمالی کانال ماهی می رسیم . باد صبحگاهی خنکی می وزد و نماز صبح را در پشت کانال ماهی می خوانیم . گردان ها مشغول سازماندهی مجدد می شوند . چند کیلومتر دیگر باید برویم تا به هدف عملیات برسیم . با بالا آمدن خورشید گرما و سوزش آفتاب شروع می شود و این در حالی است که هیچ پشتیبانی تدارکاتی نشده ایم و بچه ها تشنه و خسته هستند . فعلا از آب و غذا و مهمات خبری نیست . بچه ها یک ماشین عراقی گرفته اند که مقداری آب میوه و نوشابه و هندوانه در آن است . ولی چطور اینها را بین این همه نیروی خسته و تشنه تقسیم کنیم . گفتم هندوانه ها را زیر خاک کنند تا این وسوسه بر ما غلبه نکند . گرمای هوا و نیامدن آب و آذوغه مشکل بزرگی شده تا حالا 27 کیلومتر پیشروی کرده ایم . سرعت حرکت باید زیاد شود ولی نیروها تاب و توانی ندارند و برخی دچارگرمازدگی شده و خود را از گردان کنار می کشند . ساعت از 10 گذشته و خورشید لحظه به لحظه سوزان تر می شود و بادهای سوزان هم مثل شلاق صورت ها را نوازش می دهد . گونه هایمان سرخ شده و مردمک چشم هایمان کوچک . دهان ها خشک و زبان به سختی در دهان می چرخد . یک تویوتا که یخ آورده و سراغ یگان خاصی را می گیرد چند قالب یخ پائین می اندازد . بچه ها یخ آغشته به خاک را در دهان می گذارند و مقداری را خرد می کنند و در قمقمه می ریزند . هوا به قدری گرم و سوزان است که این چیزها علاج کار نیست و فقط بر عطش می افزاید . ارتباط بی سیمی به سختی صورت می گیرد و از نیروی کمکی خبری نیست و مهمات هم ته کشیده . از دیشب تا حالا نزدیک به 40 کیلومتر جلو آمده ایم . بسیاری بر اثر خستگی و گرمازدگی و عطش و یا تیر و ترکش به عقب رفته یا به شهادت رسیده اند جهنمی در حال برپاشدن است و شهادتین خود را می خوانیم . به بچه ها دستور می دهم پشت جاده گودال هائی حفر کنند و به هر قیمتی جان خود را حفظ کنند . تانک های عراقی در روبروی ما خودنمائی می کنند و در این گرما طول و عرضشان کشیده تر دیده می شود . ساعت از 12 ظهر گذشته و وضعیت غیر قابل تحمل شده . دست به اسلحه که می گزاریم از شدت داغی پوست دست کنده می شود . گلوله های آرپی جی را شلیک کرده ایم . تماس بی سیمی ممکن نشد و در بدترین شرایط ناچارا تصمیم به عقب نشینی گرفتیم . . بر اثر انفجار گلوله ای من مجروح و برخی شهید شدند . چند کیلومتری عقب آمده ایم و از تیررس آتش مستقیم خارج شده ایم عراق آتش تانک و توپخانه را متوجه این محل کرده است و می خواهد عقبه را ببندد و همه را محاصره کند . هر کس به وسیله ای چنگ می زند تا بگریزد . نفربرها و تانک ها با مملوئی از نیروها که بر آنها سوارند به عقب می روند محمد سلمانی که فرمانده گردان لایقی است مرا بغل می کند و بالای یک تانک می اندازد . از سه تانک و نفربر یکی مورد هدف قرار می گیرد . به هر زحمتی پشت دژ مرزی شلمچه می رسیم و در سنگری به خواب می روم . شادی ارواح مطهر شهدای عملیات رمضان صلوات شهدای شهرستان مبارکه وابستگان و بسيج پیشکسوتان جهاد وشهادت شهرستان مبارکه