سر سفرہ ڪه نشست گفت: آخریندصبحونہ رو با من نمےخوری؟!
با بغض گفتم: چرا اینطور میگے؟مگہ اولین بارہ میری ماموریت!!
گفت:ڪاشڪی میشد صداتو ضبط مےکردم با خودم مےبردم که دلم ڪمتر تنڱ بشہ.🥺
لحظه اخر به حمید گفتم: حمید تو رو به همون حضرت زینب(س) هر ڪجا تونستی تماس بگیر.
گفت: جور باشہ حتما بهت زنگ می زنم فقط یه چیزی...از سوریہ که تماس گرفتم چطوری بگم دوست دارم؟ اونجا بقیہ هم هستن اگر صدام رو بشنون از خجالت اب میشم.☺️
به حمید گفتم: پشت گوشے به جای دوستت دارم بگو یادت باشد! من منظورت رو میفهمم؟😍
#یادت_باشد#کتاب
🌷🌷🌷🌷🌷
#سلام_ودرود_برشهیدان#پایان_مأموریت_هیئتی_شهادت_است#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادتhttps://eitaa.com/piyroo