امشب به جای سیمای مهربان و پر از هیبت و جذبه‌ات، عکس دست بریده‌ات را گذاشتم، امشب با خودم عهد کردم دوباره چند قطره اشک بریزم، امشب عهده کردم تاریخ را دوره کنم از هزاره‌های دور تا امروز، امشب خواستم بگویم دستانی را که دستور دادند تا دست تو را قطع کنند، دست بلند ایرانِ من را قطع کنند، دست توانای مردمم را قطع کنند، قطع خواهیم کرد، فرقی نمی‌کند کی باشد، کجا باشد، چه زمانی باشد، هر کسی هر جایی و در هر زمان و مکانی نقشی در خلق این تصویر تلخ برای ما داشته، کامش را تلخ خواهیم کرد. آن طرفی که آمد تا دست رستم ما را قطع کند تا تیرهایش از چله کمان رها نشود باید بداند که ما مرد انتقام هستیم، چشم در برابر چشم و زبان در برابر زبان، هر چند که آن طرف کسی نیست که بتواند جای قهرمان ما را بگیرد. به این دستانی که نیم قرن در برابر ایزد بزرگ به قنوت بلند شد قسم می‌خوریم که مانند خون سیاووش و امام حسین (ع) انتقام بگیریم، در هر پستویی که پنهان شده باشند.