🌷پرسش ها و پاسخ های عاشورایی ⬅️قسمت ششم
🔸️دهه اول محرم الحرام فرصت مناسب و ویژه ای است به تحلیل وتفسیر پرسش وپاسخ عاشورایی بپردازیم که بتواند به بخشی از نیازهای معنوی ،فکری، سیاسی،اخلاقی واجتماعی ما پاسخ دهد تابتوانیم خروجی متناسب با ورودی و حضورمان در مجلس عزادار سید الشهدا داشته باشد
۲-(راز سکوت و بی طرفی مردم مدینه در واقعه عاشورا)
🔸️هر چند از عمر ۵۷ ساله امام حسین(ع) پنج سالش در زمان حکومت امام علی (ع) در کوفه گذشت ولی ۵۲ سال از عمرش را در مدینه گذراند،و مردم مدینه از کودکی وی را می شناختند نسبت به جایگاه آن حضرت و چگونگی ارتباط و محبوبیت وی نزد رسول الله صلی الله علیه وآله اگاهی لازم داشتند، ولی با این همه شناخت و آگاهی، در نهضت سال (۶۱) کاملا خود را کنار کشیدند، بی طرف و غایب ماندند به گونه ای که مردم کوفه با همه بی وفائیشان بیشترین شهید دراین واقعه دارند ولی مردم مدینه هیج شهیدی ندارند و شهدای غیر از کوفه و بصره همگی از بستگان امام اند نه مردم مدینه، همین امر حیرت انگیز و تاسف بار موجب شد پرسش پرتامل در برابر ما قرار بگیرد و آن اینکه راز و علت بی طرفی مردم مدینه النبی دراین واقعه چیست؟ چرا اینان دراین واقعه بازماندند و مردود شدند؟ اگر بخواهیم تحلیل جامعی نسبت به پاسخ این پرسش داشته باشیم مطالعه دقیق پنجاه سال بعد از رحلت پیامبر حکایت ازاین دارد بی طرفی مردم چند علت کلیدی داشته است.
💥علت دوم؛ در سکوت مردم مدینه ((سکوت خواص )) است چرا که همیشه عوام با یک قدم فاصله از خواص طی طریق می کنند، اگر خواص مستحبات را انجام دهند عوام واجبات را انجام می دهند و اگر خواص واجبات را فقط انجام دهند عوام مکروه را مرتکب می شوند، و اگر خواص مکروه را انجام دهند عوام حرام را مرتکب می شوند، و اگر خواص حرام را مرتکب شوند مردم به اصل دین کافر می شوند با توجه به این اصل کلی در واقعه عاشورا خواص به چهار گروه تقسیم شدند:
🍂گروه اول؛ که عبد الله بن حنظله و طرفداران او هستند که بخش مهمی از جمعیت مردم مدینه را تشکیل می دهند که بی طرفی کامل را در پیش گرفته بودند همان هایی که سال ۶۳ واقعه حره را شکل دادند
🍂گروه دوم؛ عبدالله زبیر است او هر چند مخالف یزید است ولی خود مدعی خلافت است.
🍂گروه سوم؛ بنی هاشم چون محمد حنفیه ،عبد الله بن جعفر و عبد الله بن عباس هر چند مخالف یزید بودند ولی منطق دیگری مقابل امام داشتند قیام در آینده را پیشنهاد می کردند و به امام توصیه می کردند به یمن رفته یا به دامنه کوه ها پناه ببرد.
🍂گروه چهارم؛ که اکثریت مردم مدینه بودندکه مذهب ابوبکری و عمری داشتند و از نظر فقهی تابع عبدالله عمر بودند و هر چه او می گفت پیروی می کردند و او وابسته به بنی امیه بود و مردم را توصیه به بیعت می کرد و می گفت مخالفت با خلیفه مساوی با شرک به خدا است از همین رو در گزارش تاریخی آمده است: ((پس از تصرف مکه به دست حجاج، عبد الله عمر شبانه برای بیعت نزد او رفت. حجاج از او پرسید: چرا و این گونه شتاب کردی؟ وی این روایت را از رسول خدا (ص) خواند: هر کس بمیرد و امام زمان خود را نشناسد، به مرگ جاهلی مرده است. حجاج گفت که دستش مشغول است و پایش را دراز کرد تا او با آن بیعت کند. وی نیز با پای حجاج بیعت نمود. حجاج با احمق خواندن او گفت: ابن عمر شبانه در پی بیعت است؛ اما بیعت با علی علیهالسّلام را ترک کرد. الکنی والالقاب،ج۱،ص۳۶۳))
💥با چنین موضع گیری متشتت خواص،از عموم مردم مدینه که تابع خواص بودند چه انتظاری می رفت که بخواهند همراه باسید الشهداء شوند و به او نصرت برسانند...
☀️
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
❀
@pmsh313❀
╰━━❀🕊❀🌼❀🕊❀━━╯