بسم الله الرحمن الرحیم...
والعصر،،،،
حجت عزیز، بیاد تو سوره والعصر میخوانم...
تو از همان کسانی بودی که امیرالمومنین در خطبه ۱۸۷ نهج البلاغه فرموده بود:
" فِی السَّمَاءِ مَعْرُوفَةٌ وَفِی الأَرْضِ مَجْهُولَةٌ؛كسانی كه در آسمانها معروف، و در زمین گمناماند"
میگویی نه؟
از ستون های مسجد البتول بپرس ؛ در همان روزهای کودکی و نوجوانی ات که دست خیلی ها را آنجا در دست قرآن گذاشتی
بعدها ستونهای خبری شدند شاهدت؛ همان روزها که شده بودند تریبون حق گویی ها و حق طلبی هایت برای حمایت از مظلومان وفریاد دادخواهی هایت برای آنها که زبانی برای گفتن نداشتند.
کم کم خودت شدی ستون ، برای بانویی که حافظ قرآن و نهج البلاغه بود و همانجا بود که امیرالمومنین برای خادمی نهج البلاغه اش پسندیدت...به موسسه امیرالمومنین قوت علوی بخشیدی ،استارت خیلی از اولین های خادمی اول امیر عالم را تو در کاشان زدی؛خانه های نهج البلاغه و پایتختی نهج البلاغه و...
یادت هست سال ۸۷ در برنامه تقدیر از حافظان نهج البلاغه ،وقتی اسم برنامه را "کاشان، پایتخت نهج البلاغه "گذاشتی؟
ما شوخی گذشتیم و تو جدی تر از همیشه افتادی دنبالش
شب و روزت یکی شد وقتی زیر عَلَم نهج البلاغه را گرفتی
یادت هست شبهای جلسات قرائت قران در میدان جهاد؟ حتی کودک بادکنک فروش که به عشق قرآن می آمد هم به خاطرات شبهای پربرکت عمرت پیوست آن هنگام که در ستون خبری ایکنا روایتش کردی و هزاران بازدید خورد.
حفظ قرآن، شعر و شاعریت، درسهای حوزه وطلبگیات، تیترهای خبری وخبرنگاریت، همه این عنوان ها را داشتی اما خودت تنها به خادمی امیرالمومنین افتخار میکردی .
و بالاخره آن قدر دلبری کردی که مولا در شب میلادش خریدارت شد
اما حالا وقت سفرت نبود رفیق؛ حالا که سلمان کوچکت میخواست به منش علوی تو تکیه کند و سلمان همین مکتب باشد.
حالا که تلاش هایت به بار نشست و کتاب 5 انگشتی های قرمزت با یاد کودکان فلسطین رو نمایی شد
حالا که شبانه روزی های حفظ قرآن ونهج البلاغه رونق گرفت و عطر قرآن و نهج البلاغه را تا اقصی نقاط کشور پراکند
وحالا که مجاهدت هایت ثمر داد وکاشان رسما پایتخت نهج البلاغه کشور شد
جایت در لحظه لحظه های همه ی موسسه امیرالمومنینی ها،سبز
خادمی هایت برای مولا،دستگیرت🙏
این زخمها تبسّمِ روح شهید ماست
وصل علی به نام اجل، صبح عید ماست
یاعلی
╭═◆💚◆═╮
@pnahj_ir
╰═◆💚◆═╯