هِ وَ یغْفِرْ لَکُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحیمٌ» «... و برای شما نوری قرار داد که با آن راه روید، وشما را بیامرزد و خدا آمرزنده ومهرورزاست» (حدید/28). خداوند هر که را بخواهد به سوی نور خود هدایت کرده وچشم دلش را به نور معرفت خود روشن می کند که این سعادت جاودان را برای او در پی دارد (طباطبایی، 15 /120).
3-3. فرقان
قرآن در جای دیگر از مفهوم بصیرت با تعبیر فرقان یاد کرده و کسانی را شایسته آن دانسته که تقوی الهی پیشه کنند «یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ یجْعَلْ لَکُمْ فُرْقاناً...» (انفال، 29)؛ «ای کسانی که ایمان آوردید! اگر خودتان را از مخالفت فرمان خدا حفظ کنید، برای شما جدا کننده حق از باطل قرار می دهد» (انفال، 29). این آیه یکی از مسائل سرنوشت ساز انسان را بیان کرده، در راهی که انسان به سوی پیروزی ها می رود همیشه پرتگاه ها و بیراهه هایی وجود دارد که اگر آن ها را به خوبی نبیند و نشناسد و پرهیز نکند چنان سقوط می کند که اثری از او باقی نماند. در این راه مهم ترین مسأله شناخت حق از باطل، شناخت نیک و بد، دوست و دشمن، شناخت مفید و زیان بخش، شناخت عوامل سعادت و بدبختی است. اگر انسان این را به خوبی بشناسد رسیدن به مقصد برای او آسان است. در بسیاری از این موارد انسان گرفتار اشتباه میشود و باطل را به جای حق می پندارد و دشمن را به جای دوست انتخاب می کند. در اینجا دید و درک نیرومندی لازم است نورانیت و روشن بینی فوق العاده که آیه فوق این دیده و درک را ثمرۀ درخت تقوی می داند (مکارم شیرازی، 7/141). ارتباط بصیرت با عقل و حکمت با توجه به تعابیری که در قرآن برای عقل به کار رفته، عقل را دارای مراتب شعور ، فقه ، ذکر و فکر دانسته اند. و بصیرت به معنای بینش عمیق در مرحله ای بالاتر ازاین ها قراردارد. و بصیرت عقلی است که به نور قدسی منوّر شده وبر برهان نیازی ندارد (سجادی، فرهنگ اصطلاحات عرفانی، ص169). ارتباط میان حکمت و بصیرت، حکمت معنای وسیعی دارد موهبتی الهی به شمار می رود و موجب زیاد شدن بصیرت و تهذیب و تمایز شر از خیر و باطل از حق می شود. در حقیقت می توان بصیرت را درجۀ از حکمت و بالاترین مرتبۀ آن دانست. بصیرت نوعی بکار گیری عقل در مسیر هدایت انسان و استفاده از روشن گری آن است. کسی که دیده بصیرت دارد نگاه هایش به سوی خوبی کشانده شده و از بدی ها دور می شود. دارنده بصیرت و بینش درونی پیش از آن که در پی عیب های دیگران باشد عیب های خود را می جوید و می بیند و از گناهان و خطاهای خود دست بر می دارد او خوب می داند که دیدۀ کور بهتر از دل کور داشتن است. بنابراین دیده خود را از نارواها و گوش خود را از شنیده های باطل بسته، و دل را از گناه و هر چه غیر گناه پاک می کند.
4. جایگاه بصیرت در انقلابی ماندن
در گذر تاریخ، جوامع بشری با شرایطی روبرو شدند که حق و باطل در هم آمیخته بوده و مردم دچار فتنه های بزرگ شده بودند، فتنه هایی که پیامدش انحراف مردم از مسیر حق بود. جوامع اسلامی نیز از این حادثه مصون نماندند. دشمنان اسلام با آمیختن حق و باطل و ایجاد شک و شبهه در دل ها در پی آن بودند که اهداف شوم خود را با دور ساختن جوامع اسلامی از مسیر کمال و به تاراج بردن فکر و فرهنگ اسلامی عملی کنند (خامنه ای، پرتو ولایت بصیرت نافذ) و مکتب اسلام به انسان ها می آموزد که در صحنه های زندگی، حمایتها، دوستی ها، دشمنی ها و موضع گیری ها بر اساس شناخت عمیق و با بصیرت عمل نمایید (ر. ک: مجله حصون، بصیرت دینی و راه های کسب آن). کسانی که اهل بصیرتند همواره به یاری خدا و رسول و ولی او می شتابند آن ها با هر وسیله ای که اقتضا می کند طبق شرایط مکان و زمان یاوران راستین خدا و رسول، ولی و انقلاب هستند و بدون هیچ چشم داشتی و تنها برای رضای خدا و قرب به او به انقلابی ماندن و تلاش برای تداوم آن ادامه می دهند.
اهمیت بصیرت و روشن بینی و درک درست از شرایط و فضای آن، این است که قرآن کریم یکی از ویژگی های پیامبر (ص) و پیروانش راداشتن بینش صحیح در رفتارها وکردارها می داند. خداوند به پیامبرش فرموده است «قلْ هذِهِ سبیلی أَدْعُوا إِلَی اللَّهِ عَلی بَصیرَةٍ أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنی. ..»؛ «بگو این راه من است من وپیروانم، همگان را در عین بصیرت به سوی خدا می خوانیم...». (یوسف، 108) روش رسالت من دعوت جامعه بشر است و بدون استثناء مردم را به توحید خالص و مکتب قرآن دعوت می نمایم و به آنچه دعوت می کنم با بصیرت و شهود هستم و این حقایق را به صورت شهود و بداهت می یابم و جامعه را با برهان قاطع به سوی حقایق آشکار دعوت می کنم (حسینی همدانی، 9/ا146). در این آیه دعوت با بصیرت به سوی ایمان محض و توحید خالص است و در این راه کسانی شرکت دارند که مخلص برای خدا و عالم برای رب العالمین و دارای بصیرت و یقین باشند (موسوی همدانی، 11/379). بصیرت محور همۀ اعمال انسان است و عکس العمل های متفاوت انسان بر اساس بینش و