مقصود از ترس از خدا، ترس از عدالت او یعنی ترس از گناه واعمال زشت خویشتن است؛ وگرنه خدا که ترس ندارد.
امیر المؤمنین (علیه السلام) فرمود: «شایسته است هر فردی فقط از عمل ناشایست خود بترسد».
و الا آن ها که حسابشان پاک است، از عدالت خداوند ترس ندارند امّا آن ها که پرونده تاریکی دارند، از عدالت خدا می ترسند، زیرا اگر خدا با بزرگان بزهکار بر اساس عدالت رفتار کند، باید آنان را مطابق پرونده سیاه خود به کیفرهای سخت محکوم سازد. آیا چنین موضوعی ترسناک نیست؟
اولیای معصوم (علیهم السلام) بیش از همه از خدا می ترسیدند، با آن که هرگز گناهی از آنان سر نمی زد. البته ترس ایشان هم بابت گناه نبود بلکه آنان از ترک اولی می ترسیدند که گناه محسوب نمی شود، ولی انتظار از امامان این است که آن را نیز انجام ندهند. انتظاراتی که از آنان هست، از دیگران نیست. چه بسا ممکن است عملی برای نوع افراد مباح و مشروع حتی عبادت شمرده شود، ولی برای کسانی که در سطح عالی قرار دارند و نسبت به مقامی که دارند، لغزش محسوب گردد.
ترس از خدا باید با امید همراه باشد و گرنه به یأس منجر می شود. «خوف و رجا» يا «بيم و اميد» در آيات و روايات دو صفت از صفات خوب مؤمنان راستين است.
اهل ايمان نه از غضب و عذاب خداوند ايمن مي شوند و نه از رحمتش مأيوس و نااميد مي گردند. توازن بيم و اميد كه ضامن تكامل و پيشروي آن ها در راه خدا است، همواره در وجودشان حكمفرماست ،چرا كه غلبه خوف بر اميد، انسان را به يأس و سستي مي كشاند. غلبه رجا و طمع، انسان را به غرور و غفلت واميدارد. اين هر دو دشمن حركت تكاملي انسان در مسير او به سوي خدا است.
به وسيله دو بال خوف و اميد انسان مي تواند به اوج آسمان سعادت پرواز كند و مسير تكامل را طي نمايد.
در حديثي از حضرت صادق(علیه السلام) مي خوانيم: «ينبغي للمؤمن ان يخاف الله خوفا كانه يشرف علي النار و يرجوه رجاءا كانه من اهل الجنه»؛ سزاوار است بنده مؤمن چنان از خدا بترسد كه گويي در كنار دوزخ قرار گرفته و مشرف بر آتش است و چنان به او اميدوار باشد كه گويي اهل بهشت است.
خداوند در سوره سجده، آيه 16 درباره بندگان مؤمن ومخلص خود مي فرمايد: «تَتَجَافَىٰ جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضَاجِعِ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفًا وَطَمَعًا وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ»؛ پهلوهاي شان در دل شب از بسترها دور مي شود (به پا مي خيزند و به درگاه خدا رو مي آورند) در حالي كه پروردگار خود را با بيم و اميد مي خوانند و از آنچه به آن ها روزي داده انفاق مي كنند.
در سوره زمر خداوند در مورد گروهي از شايستگان و بندگان صالح مي فرمايد: «يَحْذَرُ الْآخِرَةَ وَيَرْجُو رَحْمَةَ رَبِّهِ»؛
از عذاب آخرت مي ترسند و به رحمت پروردگارش اميد دارد». امير مؤمنان(ع) در حديثي مي فرمايد: «خير الاعمال اعتدال الرجاء و الخوف؛ بهترین عمل ها تعادل ميان اميد و بيم است.
در حديث ديگري حضرت صادق(علیه السلام) از پدر بزرگوارش نقل مي كند: «هيچ بنده اي نيست مگر اين كه در قلبش دو نور است: نور بيم و نور اميد، اگر با يكديگر مقايسه و سنجيده شوند ،هيچ كدام بر ديگري برتري ندارد.»
جناب لقمان حكيم در وصيتي به فرزندش مي گويد: «چنان از خدا بترس كه اگر اعمال نيك جن و انس را هم انجام داده باشي ،باز تو را عذاب مي كند. چنان به او اميدوار باش كه اگر گناه جن و انس را مرتكب شده باشي، تو را مورد رحمت قرار مي دهد».
بنابراين هم خوف و هم رجا، بايد در کنار هم و در هر زمان در قلب انسان باشند تا آن تعادل مطلوب حاصل گردد. زمينه براي تكامل و صعود انسان به سوي سعادت ابدي و كمال فراهم گردد ،مانند كوهنوردي كه در حال صعود از كوه بايد هم بيم از سقوط داشته باشد و احتياط كند و هم اميدوار به صعود با توانمندي و سلامتي باشد كه از راه باز نايستد. توجه به این نکته در بهبود وضعیت روحی شما موثر است.
🔰
@p_eteghadi 🔰