این اتفاقات در گروه سنی جوانان و نوجوانان به دلیل هیجانات و تمایل بالائی که برای استقلال طلبی، نشان دادن توانمندی و ظرفیت های خود برای حضور در اجتماع و مطالبه حق خود دارند با روش هایی که در سنین بالاتر از افراد مشاهده می کنیم متفاوت است و غالبا برخوردهای فیزیکی، درگیری و نزاع را در این طیف سنی به دنبال دارد.
متاسفانه یک عامل نگران کننده که می تواند آینده جوانان و نوجوانان ما را تحت تاثیر قرار دهد، تمایل آن ها برای حمل سلاح سرد مانند چاقو و قمه است، که در بسیاری از مواقع بدون اطلاع والدین و خانواده آن ها صورت می گیرد.
به طور مثال جوانی که به جرم قتل دستگیر شده بود در بازجوdی هایی های خود اظهار داشت کمی عصبی است و اصطلاحا "زود از کوره در می رود"، به خاطر همین بارها سابقه نزاع و درگیری فیزیکی با دیگران را داشته که غالبا این درگیری ها با افراد هم سن خود بوده، اما این بار نتیجه داستان خیلی متفاوتر است.
تفاوت آن در به همراه داشتن چاقو، ضرب و جرح طرف مقابل و نهایتا کشته شدن فرد می باشد، جوان اظهار می کنند که بارها با دیگران درگیر شده و زد و خوردهای زیادی را تجربه کرده، هربار با کوفتگی و کبودی های کم و زیاد ناشی از نزاع به خانه برگشته، که بعد از نهایتا یک یا 2 هفته تاثیرات و احساس تالم آن کاهش پیدا کرده و ظرف مدت کوتاهی فقط خاطره ای از آن درگیری برای وی باقی مانده است.
اکنون در بیانات خود اظهار می کند که ای کاش اصلا چاقو نخریده بودم، ای کاش اصلا چاقو را با خودم نبرده بودم و کلی ای کاش دیگر که همه به گذشته اشاره داشته و دردی از او دوا نمی کند.
او می گوید تازه به آن محل نقل مکان کرده و زیاد با همسایه ها آشنا نبودیم، طبق یک قاعده نانوشته، پسرهای جوان و نوجوان در برخورد اولیه برای آشنایی سعی در ابراز برتری خود نسبت به دیگری داشتند که گاها به نزاع و درگیری ختم می شد.
تازه چاقو خریده بودم و آن اولین روزی بود که با خود چاقو به همراه داشتم، بیرون رفتم دوری زدم، در حال برگشتن به خانه بودن که بخاطر یک رفتار احمقانه "چشم به چشم" شدن با یکی از بچه های محل که آن زمان او را نمی شناختم با وی درگیر شدم، در حال بگو مگو و هول دادن همدیگر بودیم و الفاظی هم بینمان رد و بدل می شد، که یکی از جوانان همسایه که بزرگتر و تنومندتر از ما بود سر رسید.
ما را از هم جدا کرد به هر دو ما خرده گرفت که چرا با هم درگیر شده اید، چون مرا نمی شناخت با من کمی تندتر صحبت کرد، که تو در این محله چه میکنی و ...، من که حسابی عصبانی شده بودم مشت گره کرده ام را به سمت او پرتاب کردم، او با آرامش دست من را گرفت و به حرکتی سرم را پایین برد و شروع کرد به آرام کردن من، اما در همین حین من که مستأصل مانده بودم بلافاصله چاقو را از جیبم در آوردم و ضربه ای به ران پای او زده و از محل فرار کردم.
طولی نکشید که ماموران به خانه ما آمده و من را دستگیر کردند، متاسفانه آن جوان در اثر خونریزی شدید فوت کرده بود و من به جرم قتل در حال انتقال به پلیس آگاهی بودم. اکنون من یک قاتل هستم.
نظریه کارشناس
ارتباط اعضای خانواده با یکدیگر همراهی، همیت و حمایت متناسب و منطقی که آن ها از یکدیگر دارند می تواند تا حدود زیادی در احراز یک پاسخ یا واکنش منطقی در شرایط حساس و متعاقبا انجام یک رفتار خردمندانه به انسان کمک کند، استرس، تاب آوری، کنترل خشم و راهکارهای انجام آن موضوعاتی است که به صورت گسترده در خصوص آن ها کتاب به تحریر درآمده، کارگاه های آموزشی، نمایشگاه و سمینارهای زیادی برگزار شده، یک موضوع مهم و تاثیر گذار دیگر منبع کنترل افراد است.
انسان ها متاثر از رخدادهای اطراف خود هستند که از خانواده، جامعه و... به آن ها القا می شود، یک موضوع مهم در این خصوص منبع کنترل افراد است که در روانشناسی به 2 دسته درونی و بیرونی تقسیم می شود، فردی که به حدی از توانمندی رسیده که کمترین تاثیر منفی از اتفاقات پیرامون خود را می پذیرد و واکنشی درخور و مناسب به آن نشان می دهد، یا حداقل واکنشی که کمترین تبعات را در آینده برای وی دارد را انتخاب می کند.
به طور مثال در خصوص موضوع اشاره شده دیدیم که حمل چاقو چه تبعاتی را به همراه داشت، خانواده می توانست به قدری فرزند خود را از لحاظ کنترل درونی قوی کند که در ابتدا از نزاع و مقابله به مثل خودداری کند یا اصلا سلاح سرد برای خود تهیه نکند و یا کمی کوفتگی، کبودی و تالم جسمانی را به جان بخرد و از طریق قانونی برای احقاق حق خود اقدام کند، اما با این رفتار منجر به فوت یک جوان و تباه شدن آینده خود شد. بازخورد رفتارهای ما همیشه چیزی که مد نظر ما هست نخواهد بود.
تهیه و تنظیم: کارشناس عملیات روانی حسن محمدی