14.48M حجم رسانه بالاست
از کلید مشاهده در ایتا استفاده کنید
صورت پر از غبار و موهای پریشانِ نسکافه‌ای اش، نشان می‌دهد همین چند ساعتِ پیش، از بُهتِ ان*فجار بیرون آمده! تسبیحِ روی گردنش هم نشان می‌دهد، به کجای آسمان تعلق دارد! حالا دکتر‌های خسته و پر از بُغض بیمارستان، ملحفه‌ی نامردِ سفیدی را بر روی بابایی‌اش کشیده‌اند و او تمام انرژیِ کودکی‌اش خاکستر شده و زانو هایش خالی کرده و دست به دامنِ فلزِ سردِ تختِ بیمارستان، افتاده بر زمین! صدای بی‌رمقی دارد، نازک تر از صدای هر پروانه‌ای در عالم! هق‌هق، گریه نمی‌کند! گریه هایش ملودیِ ممتدی دارد! دمپایی های صورتی‌اش آنقدر صورتی اند که انگار وقتی بابایی برایش آنان را خریده، احساس کرده خوشبخت ترین دخترِ دنیاست…! او عزیزش را از دست داد! شاید همین دخترک فردا یا حتی همین امشب، زیر ب*مب‌ها تکه تکه شود، و حالا جز یک عکس و فیلم چیز دیگری از او نیست؛ ما چی؟ ما کجای تاریخ ایستاده‌ایم؟ اگر الان کنار بخاری، فرزندتان را بغل کرده اید و با او شام می‌خورید، با دیدن این تصاویر، گریه کنید! اگر آنجا نیستیم و دستانمان کوتاه است برای سپر شدن، برای بغل شدن، حداقل گریه کنید! وجدان، شرف و انسانیت نباید در ما بمیرد! انسان یک بودن نیست، یک شدن است… 📢 خبرگزاری پلیس لرستان 🔹سروش: https://splus.ir/policelorestan 🔹ایتا: https://eitaa.com/policelorestan 🔹روبیکا: https://rubika.ir/dyaraflak 🔹بله: https://ble.ir/policeloresta31