یادداشت سوم بسترهای رشد و غی در مطالعات فقهی، اغلب احکام و موضوعات، با نگرش فردی استنباط میشوند و کمتر به زمینه های اجتماعی اجرای احکام توجه میشود؛٫ چراکه فقه شیعه، هزار سال بیرون از مدیریت سیاسی جامعه بوده و روش های استنباطی فقه ما، حتی منظر فقیهان محترم شورای نگهبان، هنوز محدود به کشف احکام خرد است. رویکرد فقه خرد و اتمیک بود که سیاست کنترل جمعیت را امضا کرد و همین رویکرد است که تداوم و توسعه نظام بانکی را تایید میکند در رویکرد فقه تمدنی، بررسی حکم موضوعات خرد، سهم ناچیزی از پژوهش های فقهی را شامل میشود و بیشتر انرژی فقیه، صرف مطالعه بسترهای اجتماعی تحقق احکام اسلامی و امتداد اجتماعی سیاست گذاری های دولت خواهد شد مثلاً حرمت اجرای سیاست کنترل جمعیت، با رویکرد فقه قابل فهم نیست، چراکه رویکرد فقه فردی، تبعات اجتماعی و سیاسی پدیده ها را نمی بیند. اما فقیه فقه تمدنی میداند که سیاست کنترل جمعیت، علاوه بر تهدیدات امنیتی، بستر تغییرات اجتماعی گسترده ای در اخلاق زناشویی، معماری خانه ها و نوع روابط زن و مرد خواهد داشت در رویکرد فقه فردی، گسترش مهدکودک های مجانی، ممنوع نیست اما در رویکرد فقه تمدنی، مهدکودک مجانی، بستر تغییر ذائقه زنان ایرانی و موجب کاهش نقش مادری خواهد شد. در رویکرد فقه فردی، ایجاد فروشگاه هایی مثل سرای ایرانی و شهر لوازم خانگی و تبلیغات گسترده آن، ممنوع نیست اما در منظر فقه تمدنی، این فروشگاه ها موجب فروپاشی مشاغل مستقل شده و صاحبان مشاغل خرد، برده این فروشگاه ها میشوند. دقتهای فقه تمدنی تنها به این مرحله محدود نمیشود و در مرحله تجویز نیز مانند فقه فردی، به توصیه های اخلاقی بسنده نمیکند؛ چرا که تمدن سازی را دستوری نمی‌داند بلکه تمدن را امری زایشی و برآمده از زیست واقعی انسان ها میداند. فقیه فقه تمدنی به خوبی می‌داند که توصیه های اخلاقی یا فشارهای پلیسی، سهم بسیار کوچکی در اصلاح جامعه دارد و بیشترین سهم در گرایشات اجتماعی، از آن ساختارهای سیاسی و اقتصادی است. بنابراین باید ساختارها و بسترهایی را در جامعه ایجاد کرد که جهت گیری و گرایش عملی مردم به سوی عبودیت باشد. تفاوت رضاشاه و محمدرضاشاه در این بود که رضاشاه میخواست حجاب را با زور و فشار از سر مردم بردارد و موفق نشد، اما محمدرضا، با وزارت فرهنگ و موسیقی و رقص و آوازهای گوگوش و رمان های عاشقانه موفق شد و حجاب را در جامعه شل کرد. تفاوت این دو سیاست برای امروز ما خیلی درس آموز است. فقیه فقه تمدنی، ریشه تمدنی ظهور فروشگاه ها و هایپرهای بزرگ در جامعه یعنی نظام بانکی را مطالعه کرده و فاصله طبقاتی ناشی از خلق پول اعتباری را با معیارهای اقتصادی قرآن و سنت مقایسه و تحلیل میکند. فقیه فقه تمدنی می داند که با این فروشگاه های بزرگ نمی توان مبارزه کرد اما میتوان ریل قطار اقتصاد را به گونه ای عوض کرد که مشاغل خرد و مستقل و مردمی رشد کرده و اعتبار پیدا کنند اقتضا نظام بانکی و شرایط پول اعتباری، ظهور قله های ثروت در جامعه است؛ چرا که امکان تخصیص اعتبارات و تسهیلات بانکی از طریق مکانیزم خلق پول تا هزاران هزار میلیارد تومان وجود دارد اما در شرایط پولطلا، به دلیل ذاتی بودن ارزش طلا، امکان خلق پول نیست و در نتیجه، ظرفیت تمرکز پول، همانند شرایط پول اعتباری وجود ندارد و در نتیجه زمینه و بستر شکاف طبقاتی کمتر است حال پرسش آن است که در راستای تحقق توصیه قرآن کریم در آیه ۷ سوره حشر که از تمرکز پول و تداول ثروت در دست اغنیا نهی کرده است، کدام یک از دو نوع پول اعتباری یا پولطلا، باید مورد امضای فقیهان قرار گیرد ؟ سید محمدصدرا متولی امامی 🔑اندیشکده بین الملل پولطلا