📌متن شبهه👇
#2458
هدف صدام از جنگ با ایران چه بود چرا ؟
📌پاسخ به شبهه👇
تجاوز عراق به ایران علل، اهداف و انگیزههای ایدئولوژیک، سیاسی و ارضی داشت که برخی از آنها دارای پیشینهای تاریخی و برخی مربوط به وقوع انقلاب اسلامی ایران بود. ازجمله مهمترین علل و اهداف عراق از حمله به ایران، میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
1- اعمال حاکمیت بر اروند رود: اختلاف ارضی در این منطقهی حساس و استراتژیک، به دوران امپراتوری عثمانی باز میگشت و تا زمان استقلال عراق (1932) نیز ادامه داشت؛ بهگونهای که عراق پس از استقلال، ادعای حاکمیت مطلق بر اروند رود را مطرح کرد. روند این منازعه در 13 ژوئن سال 1975 به انتشار بیانیه الجزایر انجامید. در چارچوب این عهدنامه، خط تالوگ در اروند رود، مرز مشترک دو کشور شد[1]؛ امّا پس از پیروزی انقلاب اسلامی، عراق با بهانهجوییها و ایجاد درگیریهای متعددِ مرزی، در 27 شهریور 1359 بهطور یکجانبه این عهدنامه را لغو کرد. همچنین صدام حسین دراینباره اعلام کرد وضعیت حقوقی شطالعرب باید به وضع قبل از مارس 1975 بازگردد و این رودخانه را جز تمامیت عربی عراق اعلام کرد.[2]
2- مقابله با صدور انقلاب: پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران و ایجاد نظامی انقلابی و مبتنی بر آموزههای شیعی، حکومت بعثی عراق احساس خطر کرد و اقدام پیشگیرانه از صدور انقلاب را در چارچوب اصل دفاع از خود، در پیش گرفت. نمونهی این امر در سخنان نماینده عراق در نشست غیرمتعهدها آشکار شد. وی اجرای احکام اسلامی آنهم با معیار ولایتفقیه را دخالت آشکار در امور داخلی کشورهای دیگر دانست و تجاوز به ایران را در همین راستا توجیه کرد.[3]
3- تحریک و تشویق آمریکا: آمریکا برای بازسازی اعتبار و بازیابی شهرت و قدرتش در منطقه، در ترغیب و تهییج عراق برای حمله به ایران اثرگذار بود. شواهدی نیز این ادّعا را تأیید میکند: کمی پیشتر از حملهی عراق به ایران، برژینسکی از مجموعه عملیات نظامی علیه ایران سخن رانده بود که با احتساب حمله نظامی طبس و شکست آن، تجاوز عراق میتواند یکی از قطعات این پازل باشد. روزنامه «نیویورکتایمز» در اردیبهشت 1359، ضمن تحلیل طرحهای آمریکا پیرامون ایران، گمانهی حملهی عراق به ایران را مطرح کرده بود. افزون بر این، درحالیکه روابط دیپلماتیک عراق و آمریکا قطع بود، برژینسکی چندین بار قبل از حملهی عراق به ایران، بهطور محرمانه به بغداد سفر کرده و با صدام حسین دیدار کرده بود.[4]
حکومت بعث عراق با بلندپروازی درصدد ارتقای موقعیت ژئوپلیتیک خود بود. آنها بر این باور بودند که محدودیتهای ژئوپلیتیک، منافع ملی عراق را محدود کرده است. عراق در این جنگ علاوهبر حاکمیت بر اروندرود، تجزیه خوزستان و اشغال جزایر تنب کوچک و بزرگ را نیز جزء اهداف خود تعریف کرده بود.
4- تصرف و تجزیه قلمرو ارضی ایران: حکومت بعث عراق با بلندپروازی و جاهطلبی صدام درصدد ارتقای موقعیت ژئوپلیتیک خود بود. آنها بر این باور بودند که محدودیتهای ژئوپلیتیک، قدرت و منافع ملی عراق را محدود کرده است. با وقوع انقلاب اسلامی، حکومت بعث گمان میکرد ایران بستر مناسبی برای تحقق این هدف است؛ چراکه توان این کشور نوپا اندک است و جنگ بهزودی با تأمین اهداف عراق پایان میپذیرد. عراق در این جنگ علاوهبر حاکمیت بر اروندرود، تجزیه خوزستان و اشغال جزایر تنب کوچک و بزرگ را نیز جزء اهداف خود تعریف کرده بود.
این اهداف تعریف شده میتوانستند محدودیت ژئوپلیتیکی عراق را رفع نمایند؛ چراکه اعمال حاکمیت بر اروندرود دسترسی این کشور به خلیجفارس را تسهیل میکرد و موجب استفادهی آزادانه از بنادر عراق و صدور نفت عراق بدون نگرانی میگشت. همچنین با این تصرفات سواحل عراق در خلیجفارس گسترش مییافت و کمک میکرد تا عراق بهصورت یک قدرت منطقهای درآید. هدف از اشغال جزایر سهگانه ایرانی نیز در راستای اهداف ژئواستراتژیک و ژئوپلیتیکی پیشین مطرح بود. همچنین تصرف بخشهایی از مناطق مرزیِ غربی ایران بر عمق استراتژیک عراق میافزود و دفاع از بغداد و شهرهای نفتخیز را آسان میکرد.[5]
5- برتری و کسب جایگاه هژمون در منطقه: رژیم بعث عراق در آرزوی جایگاه برتری و هژمون شدن در منطقه بود؛ نقشی که ایران پیش از انقلاب با حمایت آمریکا انجام میداد. پیروزی انقلاب اسلامی موجب به هم خوردن موازنه قوا در منطقهی خلیجفارس شد. صدام حسین درصدد تأمین اهداف جاهطلبانهی خویش و برقراری موازنه جدید قدرت در منطقه از طریق توسعه ارضی و مرزی بود. در وضعیتی که رژیم شاهنشاهی ایران سرنگون شده و رقیب هژمون عراق از بین رفته بود، فرصت مناسبی برای عراق فراهم آمد تا این کشور در جهت منافع خویش، جنگی سخت را آغاز نماید.[6]
6- رهبری جهان عرب: یکی دیگر از اهداف عراق کسب رهبری جهان عرب بود. این امر در امتداد رقابت و منازعه میان عراق و مصر صورت میگرفت. مصر که از زمان زعامت