📌متن شبهه:👇
#2787
فیلم شبکه های اجتماعی
شهید مطهری:
بسيارى از مسائل اجتماعى است كه اگر سرپرستهاى اجتماع افراد بشر را هدايت و سرپرستى نكنند گمراه مى شوند، اگر هم بخواهند ولو با حسن نيت (تا چه رسد به اين كه سوء نيت داشته باشند) به بهانه اين كه مردم قابل و لايق نيستند و خودشان نمى فهمند و لياقت ندارند آزادى را از آنها بگيرند اين مردم تا ابد بى لياقت باقى مىمانند.
مثلا انتخابى مانند انتخاب وكيل مجلس مى خواهد صورت بگيرد. ممكن است شما كه در فوق اين جمعيت قرار گرفته ايد حسن نيت هم داشته باشيد و واقعا تشخيص شما اين باشد كه خوب است اين ملت فلان فرد را انتخاب كند، و فرض مى كنيم واقعا هم آن فرد شايسته تر است. اما اگر شما بخواهيد اين را به مردم تحميل كنيد و بگوييد شما نمى فهميد و بايد حتما فلان شخص را انتخاب كنيد، اينها تا دامنه قيامت مردمى نخواهند شد كه اين رشد اجتماعى را پيدا كنند. بايد آزادشان گذاشت تا فكر كنند، تلاش كنند، آن كه مى خواهد وكيل شود تبليغات كند، آن كسى هم كه مىخواهد انتخاب كند مدتى مردّد باشد كه او را انتخاب كنم يا ديگرى را، او فلان خوبى را دارد، ديگرى فلان بدى را دارد. يك دفعه انتخاب كند، به اشتباه خودش پى ببرد، باز دفعه دوم و سوم تا تجربياتش كامل شود و بعد آن ملت به صورت ملتى در بيايد كه رشد اجتماعى دارد. والّا اگر به بهانه اين كه اين ملت رشد ندارد و بايد به او تحميل كرد، آزادى را براى هميشه از او بگيرند، اين ملت تا ابد غير رشيد باقى مى ماند. رشدش به اين است كه آزادش بگذاريم ولو در آن آزادى ابتدا اشتباه هم بكند. صد بار هم اگر اشتباه كند باز بايد آزاد باشد.
📌 *پاسخ به شبهه:*👇
این سخنان در ضمیمه کتاب "آینده انقلاب اسلامی" آمده که در جلد 24 مجموعه آثار شهید مطهری، صفحه 390 قابل مشاهده است.
منتشر کنندگان این کلام حقِّ شهید مطهری، برداشتی باطل از این سخنان دارند.
برداشت این افراد این است که باید بگذارید هر شخصی، با هر عقیده و تفکر و ایدئولوژی، وارد عرصه انتخابات شود و مردم با عقل و فهم خود بهترین را انتخاب کنند.
درست است که مردم باید در انتخاب آزاد باشند. اما آیا این عاقلانه است که حکومت ها به هر شخصی اجازه بدهند که نامزد انتخابات شود؟ خیر! عقل حکم می کند که افرادی با یک سری شرایط خاص وارد رقابت انتخاباتی بشوند، و مردم آزادانه از بین آنها کسی را انتخاب کنند. این با آزادی مردم هیچ منافاتی ندارد.
مثلاً در هیچ کشوری در جهان، به کسانی که مخالف قانون اساسی آن کشور هستند، اجازه نامزدی انتخابات نمی دهند. چرا که این کار با عقل سازگار نیست. بنابراین، یک عده از داوطلبان انتخابات، از گردونه رقابت خارج می شوند.
مثال دیگر: کسانی که هیچ سررشته ای از سیاست ندارند، تجربه مدیریتی ندارند، سوء سابقه دارند، وابستگی ای به کشورهای دیگر دارند یا ...، اینها هم طبیعتاً نباید وارد عرصه رقابت شوند.
نظام جمهوری اسلامی ایران، همواره این حق آزادی را برای مردم محفوظ داشته است و با مرور دوره های مختلف انتخابات ریاست جمهوری، می بینیم که مردم آزادانه از بین نامزدها، فردی را انتخاب کرده اند که شاید هیچ یک از معیارهای مدّ نظر حاکم جامعه را نداشته است. اما حاکم جامعه و رهبری نظام، به رأی مردم احترام گذاشته، رئیس جمهور منتخب را تنفیذ کرده و چهار یا هشت سال از او حمایت کرده و دستش را برای هر کاری باز گذاشته است.
به عنوان نمونه، آقای حسن روحانی با شعار مذاکره وارد میدان شد و رأی آورد. مقام معظم رهبری از ابتدا فرمودند که به این مذاکرات خوش بین نیستم و می دانم به نتیجه ای نمی رسد اما بروید و مذاکره کنید تا تجربه ای برای شما و ملّت ایران بشود.
یعنی رهبری این آزادی را به مردم و دولت منتخب دادند که خودشان بروند، با دشمن مذاکره کنند و بفهمند که این دشمن قابل اعتماد نیست و به وعده هایش عمل نمی کند.
اما اگر رهبری از اول جلوی این کار را می گرفت(که البته صلاح مملکت هم در همین بود)، مردم و سیاستمداران به این فهم و درک نمی رسیدند که مذاکره با دشمن غیر قابل اعتماد، راه حل مشکلات کشور نیست.
اما این سر و صداهای احزاب پس از اعلام اسامی نامزدهای قطعی ریاست جمهوری و عدم احراز صلاحیت برخی از نامزدهای دیگر، دور از منطق و انصاف است.
اصلاح طلبان چندین دوره در مجلس، شورای شهر و ریاست جمهوری، وارد عرصه شده و توسط مردم انتخاب هم شده اند و می دانند که شورای نگهبان سیاسی و جناحی عمل نمی کند.
این دوره هم دو نامزد از حزب خود در رقابت دارند، اما باز هم جر زنی می کنند. این واقعا دور از انصاف است.
چرا افرادی می خواهند القا کنند که انتخابات به پایان رسیده و حزب پیروز در انتخابات مشخص است؟
مگر انتخاب، فقط انتخاب از بین احزاب است؟
به نظر می رسد یک مرحله از رشد سیاسی ملّت ایران، در جایی است که به جای انتخاب از بین احزاب، به انتخاب از بین برنامه ها و عملکردها بر