میگویند... حکومت نبودن یعنی اینکه همة مردم به جان هم بریزند و همدیگر را بکشند...، اگر فرض میکردیم دویست تا روایت هم در این باب داشتند، همه را به دیوار میزدیم، برای اینکه خلاف قرآن است.[۱۴]
۳. (ممکن است روایت) راجع به خبرهای ظهور ولیعصر باشد و مربوط به علامات ظهور باشد و بخواهد بگوید در زمان غیبت عَلَمهایی که به عنوان امامت، قبل از قیام قائم برپا میشود باطل است[۱۵] یعنی روایت مورد خاص را میگوید، لذا اطلاق ندارد.[۱۶]
۴. احتمال دیگر آن که از قبیل پیشگویی باشد از این حکومتهایی که در جهان تشکیل میشود تا زمان ظهور که هیچ کدام به وظیفة خود عمل نمیکنند، همینطور هم تاکنون بوده شما چه حکومتی در جهان بعد از حکومت علی بن ابیطالب ـ علیهالسّلام ـ سراغ دارید، که حکومت عادلانه باشد و سلطنتش طاغی و برخلاف حق نباشد.[۱۷]
جواب دیگر این است که بر فرض روایت طبق ظاهر معنا شود، باز قابل اعتنا نمیباشد، چون در مقابل این روایات آیات زیادی داریم که دستور به قیام برای خدا[۱۸] جهاد در راه خدا، امر به معروف و نهی از منکر، و مقابله با طاغوت داده است و هم چنین روایات فراوانی داریم که دستور به امر به معروف و نهی از منکر،[۱۹] قیام در راه خدا، نموده است و دستورات و قوانین فراوان حکومتی که در قرآن و روایات وجود دارد، نمیتوانند مخصوص زمان خاصی باشد. امام خمینی(ره) در این زمینه میفرماید: «ممکن است صدها هزار سال دیگر (بگذرد) و مصلحت اقتضا نکند که حضرت تشریف بیاورد و در طول این مدّت طولانی (آیا) احکام اسلام باید بر زمین بماند و اجرا نشود و هرکه هر کاری خواست بکند؟
(آیا) قوانینی که پیامبر اسلام، در راه بیان و تبلیغ و نشر و اجرای آن ۲۳ سال زحمت طاقتفرسا کشید، فقط برای مدّت محدودی بود؟ آیا خداوند اجرای احکامش را محدود کرد به دویست سال؟ و (آیا) پس از غیبت صغری، اسلام دیگر همه چیزش را رها کرده است؟
جواب سوّم این است که مسئله ولایت فقیه و تشکیل حکومت اسلامی؛ ادلة فراوان نقلی و عقلی همراه است که هرگز روایت فوقالذکر در مقابل آن قدرت استقامت ندارد. به عنوان نمونه به یک دلیل عقلی و یک دلیل نقلی اشاره میشود:
۱. دلیل عقلی، در این جا جهت اختصار فقط[۲۰] به یک دلیل عقلی اشاره میشود: «حیات اجتماعی بشر و نیز کمال فردی و معنوی او، از سویی نیازمند قانون الهی در ابعاد فردی و اجتماعی است که مصون و محفوظ از ضعف و نقص و خطا و نسیان باشد، و از سوی دیگر نیازمند حکومت دینی و حاکمی عالم و عادل برای تحقق و اجرای قانون کامل، حیات انسانی در بعد فردی و اجتماعیاش بدون این دو و یا با یکی از آن دو متحقق نمیشود و فقدان آن دو، در بعد اجتماعی، سبب هرج و مرج و فساد و تباهی جامعه میشود که هیچ انسان خردمندی به آن رضا نمیدهد این برهان که دلیل عقلی است هم شامل زمان انبیاء میشود که نتیجهاش ضرورت نبوّت است و هم شامل زمان پس از نبوّت رسول خاتم که ضرورت امامت را نتیجه میدهد، و هم ناظر به عصر غیبت امام معصوم است که حاصلش ضرورت ولایت فقیه است.»[۲۱]
۲. دلیل نقلی: آیات و روایات فراوانی بر مسئله ولایت فقیه دلالت دارند. که فقط به یک روایت اشاره میشود.[۲۲] امام زمان (عج) در قسمتی از پاسخ به پرسش اسحاق مینویسد: «در پیشامدها به راویان احادیث ما مراجعه کنید آنها حجّت من بر شما هستند و من حجت خدایم.»[۲۳]
نتیجه این که: اوّلاً در خود روایت مذکور قرینه است که مراد از قیام، قیامهای طاغوتی است و در ثانی ادله فراوانی در برابر اطلاق آن وجود دارد.
پی نوشت ها:
[۱] . حر عاملی، وسائل الشیعه، بیروت، داراحیاء التراث العربی، چاپ دوم، ج۱۱، ص۳۷، روایت ۶.
[۲] . محمد بن یعقوب کلینی، روضة کافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ج۸، ص۲۹۶، ح۴۵۶.
[۳] . وسائل الشیعه، همان، ج۱۱، ص۳۹، روایت ۱۱.
[۴] . همان.
[۵] . مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، بیروت، داراحیاء التراث العربی، چاپ دوّم، ۱۴۰۳ق ـ ۱۹۸۳م، ج۴۶، ص۱۹۹.
[۶] . همان، ج۴۵، ص۳۶۵.
[۷] . همان، ج۴۵، ص۳۴۳.
[۸] . کشی، رجال کشی، ص۱۲۵، ح۱۹۹.
[۹] . بحارالانوار، همان، ج۵۲، ص۲۵۳.
[۱۰] . مطهری، مرتضی، قیام و انقلاب مهدی از دیدگاه فلسفة تاریخ، قم، انتشارات صدرا، ص۶۷ـ۶۸.
[۱۱] . مجله انتظار، سال اول، شماره ۲، مصاحبة با استاد علی کورانی، ص ۶۱؛ ر.ک: بحارالانوار، همان، ج۵۲، ص۲۴۳، و ج۵۷، ص۲۱۶، روایت ۳۷.
[۱۲] . همان، ص۸۱.
[۱۳] . همان، ص۱۴؛ و صحیفة نور، ج۲۰، ص۱۹۶ـ۱۹۷.
[۱۴] . مجله انتظار، همان، ص۱۵؛ و صحیفة نور، ج۲۰، ص۱۹۸.
[۱۵] . مجله انتظار، همان، ص۱۸.
[۱۶] . ولایة الفقیه، تهران، دارالکتب الاسلامیّه، ج۱، ص۲۳۸.
[۱۷] . مجلّه انتظار، همان، ص۱۸.
[۱۸] . سبأ/۴۶.
[۱۹] . حر عاملی، وسائلالشیعه، همان، ج۱۱، ص۳۹۵.
[۲۰] . ر.ک: واعظی، احمد، حکومت اسلامی، چاپ اوّل، ۱۳۸۰، ص۱۷۲.
[۲۱] . جوادی آملی، عبدالله، ولایت فقیه، قم، نشر اسراء، ۱۳۷۸ش، ص۱۵۱ـ۱۵۲.
[۲۲] . ر.ک: حکوم