چرا در کشور شما هیچ آدمی نمی خندد؟ شعر نزار قبانی شاعر سوری ..................... دوستِ صمیمی‌ام که تراژدی و اندوه و غربت را درچشمانت می‌خوانم ما مردمی هستیم که شادی را نمی‌دانیم! بچه‌های ما تاکنون رنگین کمان ندیده‌اند اینجا کشوری است که درهای خود را بسته است و اندیشیدن و احساس را لغو کرده است! کشوری که به کبوتر شلّیک می‌کند، و به ابرها و ناقوس‌ها. اینجا پرنده پروایِ پریدن ندارد و شاعر هراس از شعر خواندن! اینجا کشوری است که راهی برای پیمودن ندارد حتی مگس از پریدن می‌ترسد و شب شعری برگزار نمی‌شود! اینجا کشوری است که نیمی از آن سیاهچال است نیمِ دیگر نگهبان ! مُردگان با همسرانِ یکدیگر ازدواج کرده‌اند و روشن نیست مردمانش کجا رفته‌اند! گردشگرِ مو طلایی فرانسوی به من می‌گوید کشورِ شما زیباترین کشوری است که من دیده‌ام! اینجا باران می‌خندد گل‌ها می‌خندند هلو و انار می‌خندد بوته‌های یاسمن از دیوارها آویزانند پس چرا درکشورِ شما هیچ آدمی نمی‌خندد ؟! •°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°• 📑کانال پوریا رییسی 🔗عضویت از طریق لینک زیر 👇👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1730216145C7abbd93bee