📛
ذبحِ درستاندیشی
چرا اینگونه شد؟
▪️در مناظرهای ۲۰۰ دقیقهای با محوریت حجاب نمایندگانی از دو طیف فکری، به روشنگری مرزهای هویتی و فکری خویش پرداختند. دریای مواج افکار، به طغیان آمد. فوارههای امید، برخی روشن و برخی خاموش شدند. ناشنیدههای ناب گفته شد. مرزها روشن و شفاف گشت. استعارهها به کمک افکار آمدند. استدلالها چون اسبان بیباک برهم تاختند. ناظران، لذت شکلگیری گفتگو را چشیدند؛ هرچند با رگههایی از برچسبزنی، تهمت و تخریب همراه بود و به قدرت عقل، حکمت دین و هیبت کلام، آفرین گفتند. روزنههای امید به شکلگیری بحثهایی برپایۀ منطق در حوزههای جنجالی و بر زمین مانده در دلها زنده شد. خواستهای که بارها از لزوم آن سخن بهمیان آمده است.
▪️بعد از مناظره، آنکه نمیپسندید واقعیت را عریان ببیند؛ لباس تحریف را از کمد سیاستزدگی درآورد و بر تن حقیقت پوشاند. شکوفههای امید و عقل را با سمِ کجروایت آبیاری کرد. در هوای مهآلود و سمیِ کج روایت، خنجر ناآگاهی عدهای به یاری تحریف آمد و زخمی ماندگار بر حنجرِ میداندارِ ارزشهای اسلامی زد. بیعملان منفعلساز بر طبل خودفهمی خویش کوبیدند و «تنها من میدانم» را صرف کردند. چرخ روزگار را به نقطۀ اولیه تفسیرها و تاویلها بازگرداندند و همچنان تبیینِ عالمانه را امری سطحی خواندند.
▪️اما همه میدانیم که وظیفۀ پیامبران و مبلغان، زدودن گردوغبارِ غفلت و سنتهای جاهلی از گنجینۀ عقل است. آنانکه مدعی دموکراسی هستند؛ چرا مواجهه مستقیم و شفاف مردم با حقیقتِ دین و عقل را برنمیتابند و سعی در وارونهسازی حقیقت دارند. برخی داعیهداران اسلام، چرا از مواجۀ مستقیم مردم با احکام اسلامی میهراسند و جایگاۀ حاکمیتِ اسلامِ ناب را بر تمام شئون زندگی مردم برنمیتابند. اسلام ناب را خشن معرفی میکنند و به دامن عرفیگری میغلتند.
▪️پرندۀ حجاب تنها با بال کار ایجابی، کار فرهنگیِ دراز مدت و بدون کار سلبی مولودی ناقص است که توان پریدن ندارد. سرنوشت غرب در دهۀ ۷۰ میلادی، نشان میدهد که این پرندۀ ناقص چگونه زجرکش تقلیل و فروپاشی ارزشها میشود و با چاقوی دو لبه، هویت مستقل زنان و خانواده را به مسلخ میکشاند. حال چرا کسانی که خود را در زمرۀ عاقلان امر فرهنگی میدانند از این امر طفره میروند. صدای برآمده از دردِ بیعملی را خاموش میخواهند. از برچسبزنیهای متعدد خسته نمیشوند و اینگونه، درستاندیشی را ذبح میکند.
✍️ نسا خلیلی
@qalamevazin