☑️ یوسف (ع)؛ درسی برای همگان ♦️ این کرامتی که از (ع) بروز می‌کند، واقعاً در آدم تأثیر می‌کند. با این‌که همه بلاها را سر حضرت درآوردند، ببینید آخر داستان (آنجایی که همه بر او سجده کردند) حضرت چه می‌گوید: ... وَقَدْ أَحْسَنَ بِي إِذْ أَخْرَجَنِي مِنَ السِّجْنِ... (100 یوسف)؛ «خدا به من نیکی کرد، آن زمان که مرا از خارج کرد.» نمی‌گوید مرا از چاه خارج کرد. می‌گوید: خدا مرا از زندان خارج کرد ... ♦️ چون‌که جلوی داداش‌هایش هست، اصلاً به روی آنها نمی‌آورد. گرچه ماجرا از شروع شد، ولی اصلاً حرفی از چاه نمی‌زند. دیده‌اید که الحمدلله های ما یک بوهای خاصی دارد که مثلاً می‌گوییم: الحمدلله بعد ماجرای چاه ببین چه شد؟! که همه را ببریم در خجالت که شما چه کار کردید و من چکار کردم؟! من به کجا رسیدم و شما به کجا؟! دیدید حالتان گرفته شد! ♦️ در ادامه آیه می گوید: «و شما را از آن بیابان آوردتان این جا، بعد از این که رابطه مرا با برادرانم به هم زد.» تقصیر را گردن برادرانش نمی‌اندازد؛ نمی‌گوید بعد از این که داداش‌ها توطئه کردند، بلکه تقصیرها را به گردن شیطان می‌اندازد. جلسه۲ @qasemian_ir