⁉️ قله‌ی یا سربالایی جنت‌آباد؟ ⚠️ یک موقع مثلاً بچه در سن راهنمایی است که می‌گوید: من بروم نمازم را بخوانم و آدم تشویقش هم می‌کند؛ ولی گاهی طرف ۲۳-۲۴ سالش است، باز می‌گوید: من بروم نمازم را بخوانم ... آخر یک تحرّکی! یک تغییری! 🚙 گاهی طرف رسیده به سن ۸۰ سالگی، ولی گویا در سن نوجوانی دارد به رحمت خدا می‌رود! یعنی مثلاً یک موقعی یک ماشین اسباب‌بازی داشته و داشته با آن تفاخر می‌کرده، حالا که بزرگ شده، همه با هم بزرگ شده‌اند؛ خودش و ماشین‌هایش! تفاخرهایش هم رفته روی همین ماشین‌هایش و در حقیقت سایزهای خودش و اسباب‌بازی‌هایش عوض شده! 👶 یک موقع بچه دو ساله است و به سیب‌زمینی می‌گوید: «دیب دمینی» که آدم خوشش هم می‌آید. ولی این اگر تا ۷-۸ سالگی همین را بگوید، دیگر این را باید ببرند گفتار درمانی! آدم مثل بچه‌ی آدم باید خرده خرده شود! 🗻 آیا همین سطوح پایین را خدا می‌خواهد؟ مفصل می‌توانم به شما آیه نشان بدهم که دقیقاً در همه‌ی بحث‌های مناسکی که ما داریم، خود قرآن نشان داده که من فقط این را نمی‌خواستم! داستان را گم نکن! قرآن همیشه چشم‌اندازها را بلند معرفی می‌کند، که انسان بداند آن جایی که من قرار است بروم آن بالاست، این جا این پایین نیست. اگر کوهنورد هستی، منظورم اورست است، جنت‌آباد نیست. طرف مثلاً رفته سربالایی جنت‌آباد را بالا، می‌گوید کردم! این منظور از کوه نیست. 💎 لذا قرآن سطوح مختلف معرفتی را طرح می‌کند؛ ناگهان می‌بینید با یک مناسک واجب شروع می‌کند تا فرد را خرده خرده بیاورد توی این فضا؛ اما باید آخرش به این نتیجه برسد که و تمام حوزه‌های زندگی مال خداست، نه فقط زندگی بلکه زندگی زندگی و فرد، همه‌اش مال خداست. آن موقع، این می‌شود . جلسه۸۸ @qasemian_ir