اینو یه دوستی گذاشته...
چه قدر دوستت دارم خدا
خصوصا وقتی خیرالماکرین می شوی.
درست موقعی که همه جوگیر می شوند و حق آشکار می شود و همه دنبال حق می دوند، به این راحتی نمی پذیری، دین ظاهری نمی خواهی، قربان صدقه و فدایت شوم هم نمی خواهی، فقط صدق می خواهی و صفا و خلوص نیت.
موجی می اندازی که غربال کنی در این فتنه ها
یک عده از چپ می افتند و یک عده از راست.
و قلیلی از بندگانت وسط این فتنه ها محکم می ایستند صاف وخالص بی هیچغل و غش
علی که می آید، پیروانش یک نفس راحت می کشند و خوشحال می شوند که دیگر سکاندار ما علی است اما جنگ جمل می آید، معاویه می آید و فتنه هایش، جنگ خوارج و ...
انقلاب کهمی شود ، همه جو گیر می شوند و قربان صدقه امام خمینی می روند، جنگ می شود، ترور ، بنی صدر می آید، شهید باهنر و شهید بهشتی شهید می شوند و منافقین و ...
حاج قاسم که ترور می شود همه متحد می شوند و سنگ انقلاب به سینهمی زنند، هواپیما سقوط می کند و دوباره فتنه شک و لغزش پاها در صراط
تا کی باید پایم بلرزد، تردید کنم، در قلب، در عمل؟
کی قلبمان صاف می شود و آرام؟
دستم را بگیر، رهایم نکن
مرا در این غربالهای آخرزمان یک لحظه هم رها نکن