♦️من بعد از کلام خدا، کلامی به این زیبایی در جهان ندیده ام و نمی شناسم 🔹طه حسین در کتاب علی و بنوه داستان مردی را نقل می کند، که در جریان جنگ جمل دچار تردید می شود، با خود می گوید: مگر ممکن است شخصیت هایی چون طلحه و زبیر بر خطا باشند؟ درد دل خود را با علی در میان می گذارد، و از علی(ع) می پرسد؟ مگر ممکن است شخصیت هایی عظیم و با سابقه ای بر خطا روند؟ ✍علی (ع) به او می فرماید: انَّک لَملبوس علیک، إنَّ الحقَّ و الباطل لایعرفان بأقدار الرجال، إعرف الحقَّ تَعرف أهله و اعرف الباطل تعرِف اهله؛ یعنی تو سخت در اشتباهی! تو کار واژگونه کرده ای، تو به جای آن که حق و باطل را مقیاس شناخت شخصیتها قرار دهی، شخصیتها را که قبلاً با پندار خود فرض کرده ای، مقیاس حق و باطل قرار داده ای! تو می خواهی حق را با مقیاس افراد بشناسی! بر عکس رفتار کن! اول خود حق را بشناس، سپس اهل حق را خواهی شناخت؛ باطل را بشناس، آن وقت اهل باطل را خواهی شناخت. آن گاه دیگر اهمیت نمی دهی که چه کسی طرفدار حق است و چه کسی طرفدار باطل، و از خطا بودن آن شخصیتها در شگفت و تردید نخواهی بود. (استاد مرتضی مطهری، سیری در نهج البلاغه ، ص 19 ـ 18) 🔹طه حسین در ادامه سخن خود می گوید: من پس از وحی و سخن خدا، جوابی پر جلال تر و شیواتر از این جواب ندیده ام و نمی شناسم. 🔸من بعد از کلام خدا، کلامی به این زیبایی در جهان ندیده ام و نمی شناسم