🌙شب همان شب که سفر مبدأ دوران می‌شد خط به خط باور تقویم، مسلمان می‌شد 🌙شب همان شب که جهانی نگران بود آن شب صحبت از جان پیمبر به میان بود آن شب 🌙در شب فتنه، شب فتنه، شب خنجرها باز هم چاره علی بود نه آن دیگرها 🌙مرد، مردی که کمر بسته به پیکار دگر بی‌زره آمده در معرکه یک‌بار دگر 🌙تا خودِ صبح، خطر دور و برش می‌‌چرخید تیغِ عریان شده بالای سرش می‌چرخید 🌙مرد آن است که تا لحظۀ آخر مانده در شب خوف و خطر جای پیمبر مانده 🌙باده در دستِ سبو بود و نفهمید کسی و محمد خود او بود و نفهمید کسی «وَمِنَ النَّاسِ مَن یَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغَاء مَرْضَاتِ اللّهِ وَاللّهُ رَؤُوفٌ بِالْعِبَاد» (بقره۲٠۷) و بعضی از مردم (امیرالمؤمنین در شب لیلة المبیت) از جان خود در راه رضای خدا درگذرند؛ و خدا با چنین بندگان رئوف و مهربان است. ‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌─┅•═༅✾🌼✾‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌༅═•┅─ @Qhkarimeh