🏴وقایع روز دوازدهم محرم سال ۶۱ق؛ورود اهل بیت(علیهم السلام) به کوفه ✍🏻چون به ابن زیاد خبر رسید که اهل بیت(ع)به کوفه نزدیک شده اند امر کرد سرهاى شهداء را که عمر بن سعد از پیش فرستاده بود خارج کرده و نزد اهل بیت(علیهم السلام) ببرند و درکوچه و بازار بگردانند تا سلطنت یزید بر مردم معلوم شود. 🔺مردم کوفه چون از ورود اهل بیت(علیهم السلام) خبردار شدند از کوفه بیرون آمدند و اهل بیت(علیهم السلام) را سوار بر شتران وارد کوفه نمودند در حالى که زنان کوفه براى تماشا بالاى بامها رفته بودند. زنى از بام صدا زد:من اىّ الاسارى انتنّ.شما از کدام مملکت و قبیله هستید؟ گفتند:نحن اسارى آل محمد(صلى الله علیه وآله).چون آن زن این را شنید هر چه چادر و مقنعه داشت درآورد و بر ایشان پخش نمود.مخدّرات گرفتند و خود را با آنها پوشانیدند.سهل‌گوید: چون وارد کوفه شدم،دیدم بوق میزدند و پرچمها را افراشته بودند که ناگاه لشکر وارد شد،و سرهاى شهداء را که بر فراز نیزه نصب کرده بودند، آوردند.صداى ضجه و ناله برخاست و سرهاى شهدا را كه بر فراز نيزه نصب كرده بودند آوردند در پيش سرها،سر مبارك امام حسين(ع) مثل ماه مى درخشيد. 🔺سر امام(ع)در نوک نیزه آیه مبارکه را تلاوت مى نمود:اَمْ حَسِبْتَ أَنّ أَصْحابَ الْکَهْفِ وَ الْرَقیمِ کانُوا مِنْ ایاتِنا عَجَباًسهل گوید:گریه‌کنان گفتم:یا ابن رسول‌اللّه رأسک اعجب، یعنى تکلّم رأس شریف تو از قصه اصحاب کهف و رقیم عجیب‌تر است. سپس حضرت زینب(علیها السلام) مردم را امر به سکوت نمود و شروع به خواندن خطبه‌اى نمود.۱ ----------------- 📚{۱.حوادث الایام،صفحه۴۲} 🆔@Qhkarimeh