▫️ شترچران‌ها و فهم معضلی به نام عشق! 🔸 قاآنی شیرازی شاعر قرن سیزدهم شعری درباره انسان های به کلی غافل از موطن عشق دارد که بایست این روزها آویزه گوش مان کنیم. 🔹 می‌گوید روزی یک شترچران، مجنون را در صحرا دید و زبان به ملامتش گشود. 🔸 مجنون به خاطر این که پدر لیلی با ازدواجش مخالفت کرده بود سر به صحرا گذاشته بود و ترک زندگی عادی کرده بود. 🔹 عشق لیلی باعث شده بود رفتارهای او را به دیوانه‌ها ماننده کنند و از این رو به او مجنون گفتند. 🔸 شتر چران به مجنون گفت دست از این کارهایت بردار و عاقل شو! اگر عاشق لیلی هستی خودم دیدم با کس دیگری ازدواج کرده و دیگر به او امیدی نداشته باش! اگر با لیلی ات بودی سر وکار من او را دیدمش با دیگری یار سر زلفش به دست دیگران است تو را بیهوده در صحرا دوان است 🔹 مجنون هم نگاه عاقل اندر سفیهی به شترچران کرد و گفت آخر تو را چه به سخن گفتن از عشق؟ تو از این دنیا چیزی غیر از شتر و پشم و شیرش چه می دانی؟ ملامت کردن هم آدابی دارد. توی شترچران باید به حال من غبطه بخوری که راهی برای برون رفت از این زندگی حیوانی پیدا کرده‌ام. آن وقت امر جابجا شده و من را ملامت می کنی؟! میان عاشق و معشوق رمزی است چه داند آنکه اشتر می چراند 🔸 در بعضی نقل ها آمده که وقتی جناب عابس بن ابی شبیب شاکری در روز عاشورا مبارز طلب می‌کرد کسی جرات مقابله با او نداشت. عاقبت زره از تن بیرون کرد و برهنه شد تا جرات کنند و به میدان بیایند. عمر سعد گفت چه می کنی عابس؟ دیوانه شدی؟ فرمود حب الحسین اجننی! 🔹 این روزها شترچران ها و عمر سعدها که از عشق حسین بی خبرند و جز شیر و پشم شتر چیزی از دنیا نمی شناسند زبان به ملامت عشاق اباعبدالله الحسین علیه السلام گشوده اند و زیارت پیاده اربعین را به نقد و گاهی به سخره گرفته‌اند. چقدر امر به عکس شده است؟! آنها باید غبطه بخورند که خوش به حالشان که کسی را لایق عشق ورزیدن یافته اند!! خوش به حالشان که از این پیله کرم ابریشم رها شده اند و در دور باطل زندگی گیر نکرده اند. اما زبان به ملامت می گشایند. توصیه می کنم همین بیت قاآنی را نثارشان کنید: میان عاشق و معشوق رمزی است چه داند آنکه اشتر می چراند؟!! @qiyamir