در سال ۱۹۲۲ موسسه‌ای دولتی در تحت عنوان موسسه زیست شناسی نژادی تاسیس شد. در دهه ۳۰ میلادی طبق توصیه این موسسه قانونی تصویب گردید که طبق آن دسته جمعی برای آنچه که پیشگیری از بارداری توسط افراد غیرمتخصص نامیده می‌شد، صورت بگیرد که آلمان نازی هم از آن تقلید کرد. در سال ۱۹۴۱ قانون دیگری تصویب شد که عقیمسازی را با ۳ دلیل گسترده‌تر می‌کرد: ۱) آنچه که دلایل پزشکی برای حفظ جان زنان خوانده شد. ۲) دلایل اصلاح نژادی که شامل افراد مبتلا به بیماری‌های روانی شدید یا دارای معلولیت جسمی ‏۳) دلایل اجتماعی شامل افراد دارای سبک زندگی ضد اجتماعی یا مشکلات روانی ضعیف. اجرای جراحی‌های عقیمسازی در سوئد در دهه ۱۹۴۰ به اوج رسید. در سال ۱۹۹۷ کارشناسان سوئدی تلاش کردند تا میزان عقیم سازی‌های اجباری را مشخص کنند، درنتیجه یک چهارم جراحی‌های انجام شده در شرایط اجبار مانند آزادی از زندان و ۹ درصد دیگر تحت فشار امضا شدند. بر اساس گزارش سال ۲۰۰۰ دولت سوئد، ۲۱ هزار سوئدی در مجموع به اجبار عقیم شدند. باید توجه داشت که تا سال ۲۰۱۲ عقیمسازی اجباری در سوئد از شرایط پیش از جراحی تغییر جنسیت بود. به گزارش «یورونیوز»، سوئد بین سال‌های ۱۹۳۴ تا ۱۹۷۶ یک طرح اصلاح نژادی را بر پایه علم زیست‌شناسی نژادی تنظیم کرد؛ سوئد می‌خواست از شر نوع خاصی از افراد خلاص شوند: افراد ضعیف‌تر! این برنامه بصورت مخفیانه انجام نمی‌شد و بحثی عمومی دراین خصوص با تبلیغات گسترده و انتقاد کم درجریان بود. قربانیان هم جوانان و زنانی بودند که با عنوان‌هایی مانند فقیر، ناتوان و... معرفی می‌شدند؛ دولت سوئد مدعی بود که درحال ایجاد جامعه‌ای است که جهان به آن غبطه خواهد خورد. افرادی که در تست‌های IQ که درآن زمان برای دولت سوئد بسیار مهم بود، نمره پایینی کسب می‌کردند، باید تن به عقیمسازی اجباری می‌دادند؛ معتادان هم باید عقیمسازی اجباری را می‌پذیرفتند. در برخی موارد والدین سوئدی از اقشار پایین و فرزندانشان قربانی عقیم سازی اجباری شدند. تاکنون گزارش‌هایی از برنامه‌های مشابه در آمریکا، سوئیس، اتریش و بلژیک نیز منتشر شده است. طبق ارائه مستنداتی توسط رادیو سوئد، گزارش‌هایی از تداوم برنامه عقیمسازی در سوئد همچنان وجود دارد! با این سابقه در ‎ و ‎، سوئد الگوی غربگرایان در حکمرانی است!پایان.